چرا زعفرانیه تهران به این نام شناخته میشه؟ | نقش همسر شاه قاجار در انتخاب این اسم چی بوده؟
زعفرانیه تا قبل از 1300 چندان «محله» ای نبود؛ زمینهای کشاورزی داشت و دور از کیا و بیایی که دیگر نقاط شمیران بعد از دوره قاجار برای خود رقم زده بود، اصطلاحاَ نان و ماست خودش را میخورد.
خبرنگار الهام کریمی، شمیران که گسترش پیدا کرد، باغهای قاجاری که در آن ساخته شد و بعدها خیابان پهلوی یا همین ولیعصر(عج) امروزی که کشیده شد، تازه تازه مردم تهران و اعیان چشمشان به جمال این محله و زمینهای کشاورزیاش روشن شد. کمکم باغها شکل گرفتند و بعدها خانههای یک طبقه. امروز هم که صحبت از آپارتمانسازی در این محله خوشنشین تهران، درددلی تکراری و مرثیهخوانی است که برای اغلب محلههای شمیران از گلو بیرون میآید اما به گوش شنوایی نمیرسد. نامگذاری این محله قصههایی شنیدنی دارد کهگاه حتی مستند بودن یکدیگر را رد میکنند؛ از املاک زعفرانباجی تا پیدا شدن سر و کله نخستین گلهای زعفران تهران در زمینهای کشاورزی این نقطه از شمیران.
تا قبل از ساخت خیابان ولیعصر(عج) زعفرانیه چندان نام آشنایی نبود؛ یا حداقل نامش بر سر زبانها نبود و رونقی که بقیه محلههای شمیران بعد از دوره قاجار پیدا کردند را نداشت. محله خلاصه میشد در زمینهای گندم و درختان تنومندش.
ساخت خیابان پهلوی یا ولیعصر(عج) فعلی این محدوده را در مسیر تردد اهالی تهران به شمیران قرار داد و خیلی زود سر و کله نخستین ساختمانهای مدرن در آن دوران در زعفرانیه پیدا شد؛ خانههایی که همین امروز هم میتوان در گوشه و کنار محله سراغی از آنها گرفت. «نصرالله حدادی» تهرانشناس میگوید: «درباره دلیل نامگذاری محله زعفرانیه روایتهای مختلفی وجود دارد. سلیمان بهبودی در کتاب خاطرات خود مینویسد که پدر اسدالله علم برای نخستین بار پیاز زعفران را از بیرجند به تهران آورد و در سعدآباد کاشت. او کاشت زعفران در این محله و نزدیکی خیابان زعفرانیه را یکی از دلایل نامگذاری این خیابان میداند. و اشاره به در زعفرانی رنگ در این محله میکند که دلیل دیگری برای نامگذاری خیابان به شمار میرفت. با این حال این روایت در هیچ کتاب دیگری به چشم نمیخورد.»
یک اختلاف تاریخی
سلیمان بهبودی، رئیس دفتر پهلوی اول در کتاب خاطراتش که با عنوان «رضا شاه» منتشر شده درباره زعفرانیه مینویسد: «موقعی که خیابان پهلوی از شهر به شمیران امتداد پیدا کرد، یک خیابان فرعی هم از ابتدای زمینهای اسدآباد که مجاور و هممرز باغفردوس بود، تا قسمت شمالی باغ اسدآباد یعنی تا تپه علیخان امتداد یافت. موقعی که برای عبور از خیابان جدید به داخل باغ دری میساختند، آن را زعفرانی رنگ انتخاب کردند. این در زعفرانی رنگ خیابان را معروف به زعفرانیه کرد. از طرف دیگر با کمک شوکتالملک 50 من پیاز زعفران در سعدآباد کاشتند که خوب به عمل آمد.
و این کشت زعفران هم نزدیک خیابان زعفرانیه بود که کمکم این خیابان به نام زعفرانیه خوانده شد.» افراد مختلفی این روایت را رد کردهاند. از جمله عبدالله انوار و منوچهر ستوده. ستوده درباره این روایت مینویسد: «سلیمان بهبودی از بیاطلاعی این مطلب را نوشته است. اراضی زعفرانیه بخشوده محمدشاه به یکی از کنیزانش مشهور به زعفرانباجی بوده است. ظاهراً بازارچه زعفرانباجی هم در محله بازار ساخته این کنیز است. والله اعلم.» روایتی که انوار هم آن را تأیید میکند.
زعفرانباجی که بود و چه کرد؟
زعفران باجی از معدود نامهای زنان دوره قاجار است که در کتابهای تاریخی به چشم میخورد و در آن دوران که رسم جامعه «دور شدن و کور شدن» در مواجهه با زنان بود، اسم و رسمی برای خود در کرده بود. زعفران باجی رتق و فتق امور حرمسرا را در دوره قاجار برعهده داشت. رسم بود که در مراسم عروسی با آفتابه و لگن طلا یا نقره روی دست عروس و داماد آب بریزد. میگفتند دستش شگون دارد و سکهای طلا هم بهعنوان انعام به او میدادند. زعفرانباجی زن مقتصدی بود.
هرچند که در روایتهای جعفر شهری از او بهعنوان زنی که از الفاظ رکیک استفاده میکند هم یاد شده. با این حال اواخر عمرش از حرمسرا بیرون آمد و با طلاها و ثروتی که برای خود جمع کرده بود در محله مولوی کنونی بازارچهای برای خودش ساخت. به گفته عبدالله انوار، زمینهای کشاورزی زعفرانیه بخشی از مایملک زعفرانباجی بود. به همین دلیل هم نام «زعفرانیه» روی این زمینها ماند و بعدها خیابانی که از این اراضی میگذشت به خیابان زعفرانیه معروف شد. زعفران باجی دست خیر هم داشت و به غلامان و کنیزانی که از حرم شاه آزاد میشدند کمک میکرد تا زندگی خود را در پیش بگیرند و گاهی خرج زندگی آنها را میداد یا آنها را به سفر میفرستاد.
«زعفران» نام معروفی بود که در دوره قاجار به کنیزان خانههای اعیانی میدادند؛ زنانی که گاهی تنها به دلیلنژادشان یا سیاه بودن رنگ پوستشان سرنوشتی جز کنیزی و بردگی در انتظارشان نبود. زعفرانباجی که خود چنین سرنوشتی را تجربه کرده بود، برای سیاهپوستان و برده و غلام و کنیزان دوره قاجار مأمن خوبی بود.
زعفرانیه امروز
حدادی میگوید: «کاشت پیاز زعفران در باغ کاخ سعدآباد روایت درستی است. اما ممکن است سلیمان بهبودی در ربط دادن این موضوع به نام خیابان زعفرانیه اشتباه کرده باشد. از طرفی یکی از روایتها هم مالکیت زمینهای این منطقه را منسوب به زعفرانباجی میداند؛ روایتی که گرچه به تأیید تهرانشناسان بزرگ رسیده اما هیچ اثری از آن در کتاب جعفر شهری به چشم نمیخورد. در حالی که در همین کتاب به بازارچه زعفرانباجی در تهران اشاره شده است.»
درختان سر به فلک کشیده خیابان زعفرانیه و خانههای دوره پهلوی آن، این روزها با سرعت جای خود را به آپارتمانهای بلندقامت و برجهای تجاری میدهند. سالهاست زعفرانیه را بهعنوان یکی از محلههای خوشنشین تهران میشناسیم که نامش در میان نامهای محلههای گرانقیمت پایتخت به چشم میخورد.