گاهی اوقات کارآگاهان پلیس آگاهی پس از اینکه درجریان یک پرونده جنایی قرار می گیرند و تحقیقات تخصصی خود را آغاز می کنند برای رازگشایی از پرونده به ریزترین جزئیات در صحنه جنایت نیز توجه می کنند. گاهی اوقات یک تار مو، یک لکه خون یا یک ته سیگار افتاده شده روی زمین می تواند پرده از راز جنایتی هولناک بردارد.
درست مثل ماجرای قتل هولناکی که با تیزهوشی و زیرکی سردار محمد قنبری رئیس پلیس آگاهی ناجا کشف شد و به سرانجام رسید. پرونده ای که کشف آن با کشف یک ته سیگار در صحنه جنایت آغاز شد.
سردار قنبری درباره جزئیات این پرونده به رکنا اینطور می گوید: آغاز پرونده از کشف دو جسد در ساحل کارون آغاز شد. وقتی درجریان ماجرا قرار گرفتیم با توجه به حساسیت ماجرا به محل کشف اجساد رفتیم. یک جسد روی زمین افتاده بود و جسد دیگر در پشت فرمان یک خودرو پیدا شده بود. در همان تحقیقات اولیه در صحنه جرم مشخص شد راننده درحال فرار از صحنه جنایت بوده که پشت همان فرمان مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.
آغاز تحقیقات برای پیدا کردن قاتل
سردار قنبری گفت: در ابتدا با یک پرونده جنایی روبه رو بودیم که حتی کوچکترین سرنخی در دست نبود. اما باید هرچه سریعتر این پرونده را به سرانجام می رساندیم. هنوز هویت مقتول ها مشخص نبود، از آن طرف هنوز نمی دانستیم چرا این دو مرد جوان قربانی شده بودند. یک مرد قایقران اجساد را پیدا کرده بود و پلیس را درجریان ماجرا قرار داده بود.
وی در ادامه گفت: شاهد را در همان محل حادثه بازجویی کردم ، او گفت: پس از اینکه ماهیگیری ام تمام شد به ساحل برگشتم. وجود یک خودرو درآن نزدیکی به نظرم مشکوک بود. قایق را که به ساحل رساندم کم کم خودم را به ماشین رساندم . وقتی راننده را غرق در خون دیدم ترسیدم و بلافاصله ماجرا به پلیس گزارش دادم.
با ثبت اظهارات مرد جوان تحقیقات برای روشن شدن زوایای پنهان این پرونده آغاز شد.رئیس پلیس آگاهی ناجا در ادامه می گوید: بررسی ماجرا ادامه پید کرد و درجریان همین بررسی ها بود که مشخص شد دو مقتول این پرونده از اقوام نزدیک همدیگر هستند، با این که مشخصات مقتولان فاش شد و یک قدم به سمت جلو حرکت کردیم اما هنوز گره های کور دیگری پیش رویمان قرار داشت که باید هرچه سریعتر آنها را باز می کردیم.
در پرونده های جنایی باید به جزئیات توجه کنیم
با اینکه کارآگاهان پلیس آگاهی تمام تلاش خود را می کردند تا بتوانند این پرونده را حل کنند قاتل دو مردجوان هنوز شناسایی نشده بود. سردار قنبری می گوید:
در پرونده های جنایی باید به ریزترین جزئیات هم توجه داشته باشیم،گاهی اوقات همین به اصطلاح موارد غیرمهم بسیار مهم است و می تواند مشگل گشا باشد. در این پرونده تحقیقات را که آغاز کردم برای بررسی صحنه جرم بیش از 8ساعت زمان گذاشتم ،هر آنچیزی را که در ساحل رودخانه کارون می دیدم پیدا کردم.
وی افزود: وسایل زیادی در صحنه جرم پیدا کردیم که در میان آنها بسیاری فیلتر سیگار هم بود، اما هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم همین فیلتر سیگار بتواند در حل این پرونده به ما کمک کند.
اما اینکه یک فیلتر سیگار به چه صورت راز یک پرونده جنایی را برملا کرد داستان عجیبی دارد که سردار محمد قنبری رئیس پلیس آگاهی ناجا دراین باره می گوید:برای رسیدن به نتیجه و حل این پرونده ابتدا به سراغ خانواده مقتول رفتیم، در میان همه اقوام آنها یک مرد مسن که فرد نام آشنا و خان زاده ای بود بیشتر از همه توجهم را به خود جلب کرد. حس کارآگاهی ام می گفت این فرد ربطی به ماجرای این قتل دارد. با این حال در جریان بازجویی ها هیچ نکته مبهمی از او به دست نیامد. با این حال تحقیقات را ادامه دادم تا اینکه تلاش های من و همکارانم به نتیجه رسید.
وی می گوید: یک بار که درحال صحبت کردن با مرد مسن بودم متوجه شدم او سیگار مونتانا می کند، سیگاری که چند عدد فیلتر آن را در صحنه جرم پیدا کرده بودم. با مشخص شدن این موضوع آزمایش های بعدی را آغاز کردیم. هم زمان با این موضوع فرد مسن را تحت تعقیب قرار دادیم تا اینکه متوجه رفتارهای مشکوکش شدم.
سردار قنبری اضافه کرد: با دستور مقام قضایی مرد مسن را به عنوان اولین متهم این پرونده دستگیر کردیم. البته دستگیر کردن فرد سرشناسی مثل او ،یعنی فردی که چند طایفه او را به عنوان بزرگتر قبول داشتند و روی حرفش حرف نمی زدن را باید دستگیر می کردیم. با این حال حل شدن این پرونده برای من مهم تر از هرچیز دیگری بود. به همین خاطر او را دستگیر کردیم تا تحت بازجویی قرار بگیرد.
به این ترتیب بود که مرد مسن پس از دستگیری تحت بازجویی قرار گرفت،هرچند او در ابتدای بازجویی ها خود را بی گناه می خواند اما در ادامه وقتی در برابر شواهد و مدارک به دست آمده توسط پلیس قرار گرفت لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناکی که انجام داده بود برداشت.
او در جریان اعترافاتش گفت: من با دو مردجوان یک اختلاف حساب 6 میلیون تومانی داشتم و وقتی به پولم نرسیدم از روی عصبانیت تصمیم گرفتم هر دونفرشان را به قتل برسانم.
با ثبت اعترافات مرد مسن پرونده برای ارسال به دادسرا آماده شد اما هنوز از اسحله ای که قاتل مقتولان را به قتل رسانده بود هیچ کس اطلاعی نداشت.اما با تیزهوشی سردار قنبری این بخش از پرونده هم بدون پاسخ نماند.
سردار قنبری می گوید: برای کشف اسلحه دوباره مرد مسن را تحت بازجویی قرار دادم .درنهایت وقتی خود را در پایان راه دید اعلام کرد پس از جنایت اسلحه در یکی از حلب های روغن نباتی نزدیک ساحل پنهان کرده است.
وی ادامه داد: به همراه تیمی از مأموران راهی محل حادثه شدیم، در ابتدا مرد مسن مدام به این طرف و آنطرف نگاه می کرد. مطمئن بودم که جای اسلحه را می داند اما فکر در ذهنش است. چندباری به یکی از حلب ها نگاه کرد. دیگر مطئن بودم فکر ی در سر دارد. به همین خاطر به مأموران گفتم هر دوست او را دستبند بزنند. وقتی این کار را انجام دادیم مرد جای اصلی را نشان داد و اسلحه را کشف کردیم .
سردار قنبری می گوید: پس از کشف اسلحه مرد مسن گفت قصد داشتم در یک لحظه اسلحه را بردارم و خودم را به قتل برسانم اما تیزهوشی شما باعث شد موقعیتی برای این کار پیدا نکنم.
سرانجام با دستگیری متهم اصلی و کشف اسلحه این پرونده برای بررسی بیشتر به دادسرا فرستاده شد.
دیدگاه شما