کلاهبردار حرفه ای

«لعنت بر دهانی که بی‌موقع باز شود.» داستان کلاهبرداری‌هایش را با این جمله شروع می‌کند. کُری‌خوانی در محل کارش پای او را به پرونده‌ای با ٣٠ شاکی باز کرد. مرتضی یک روز برای خودنمایی در بین همکارانش مدعی شد که در پلیس راهور آشنا دارد و می‌تواند خلافی‌های خودروها را صفر کند. همین حرف برایش دردسرساز شد و از او یک کلاهبردار حرفه‌ای ساخت.