در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی رحمانی و با حضور یک قاضی مستشار برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: رضا، محمد و محمود که ۳۰ تا ۳۵ سال دارند، متهم هستند هجدهم بهمن سال ۹۷ بار میلگردهای یک تریلی را که از بندرعباس به تهران آمده بود در حوالی شهرک گلستان دزدیده اند. اکنون با توجه به مدارک تحقیقاتی که در پرونده وجود دارد، برای رضا و محمد به اتهام مشارکت در سرقت مقرون به آزار با چاقو و برای محمود به اتهام معاونت در این جرم درخواست مجازات داریم. سپس دو مال باخته در جایگاه ویژه ایستادند.
یکی از آنها گفت: برادرم صاحب تریلی بود. او در بندرعباس کار میکند، اما چون مرخصی نداشت من به جای او در دادگاه حاضر شدم و از طرف ایشان شکایت دارم. دومین شاکی در تشریح جزئیات ماجرا گفت:من و دوستم بار میلگردهایی را که مخصوص ساخت و ساز تونل جاده هراز بود، از بندرعباس بار زدیم و به تهران آوردیم. چون ساعت هنوز ۱۲ شب نشده بود، در اتوبان آزادگان و حوالی پارک جوانمرد ماشین را متوقف کردیم تا بعد از ساعت ۱۲ شب وارد شهر شویم.
من از ماشین پیاده شدم تا شام بخرم، اما وقتی برگشتم متوجه شدم یک نفر پشت فرمان نشسته است. به محض این که در ماشین را باز کردم، یک نفر با شوکر مرا تهدید کرد و یک نفر هم دست هایم را بست. من دیدم مردان ناشناس دست و پای دوستم هادی را بسته و او را پشت کامیون انداخته اند. متهمان ما را با چوب و شوکر تهدید به مرگ کردند.
یکی از آنها گفت کاری به ما ندارند و فقط میخواهند بار کامیون را خالی کنند. یک نفر دیگر هم پیشنهاد داد، چون بارنامه و بیمه داریم، میتوانیم شکایت کنیم و خسارتمان را از بیمه بگیریم. او حتی پیشنهاد داد درصدی از پول فروش میلگردها را هم به ما بدهد تا سکوت کنیم. آنها ماشین را به حوالی شهرک گلستان بردند و بار را به داخل کامیون خودشان منتقل کردند. بعد از رفتن دزدان، ما با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتیم و در کلانتری ۱۵۴ چیتگر اعلام شکایت کردیم. وی ادامه داد: دزدان میلگردها را با خود بردند و به یک تاجر فروختند، اما تاجر میلگرد که متوجه شده بود میلگرد مخصوص تونل سازی است مشکوک شده و آنها را به پلیس لو داده بود. اگرچه بعد از دستگیری دزدان بارمان را پس گرفتیم، اما در این ماجرا خسارت زیادی دیدیم.
خریدار برای بار زدن میلگردها جرثقیل به محل فرستاده بود که یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان به عنوان خسارت از ما گرفت. داخل ماشین ما تعدادی زنجیر ۱۱ متری بود که دزدان آنها را هم با خود بردند و به همین دلیل از آنها شکایت دارم.
سپس رضا به عنوان نخستین متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت:من اتهام سرقت میلگردها را قبول دارم، اما شاکی همه حقیقت را نمیگوید. من در مغازه محمد کارگر بودم و گاز پیک نیک پر میکردیم. با محمود به تازگی آشنا شده بودم. او یک روز به آن جا آمد و گفت که صاحب یک تریلی است. چون فهمید مشکل مالی دارم قول داد به من کمک کند. یک روز محمود با من تماس گرفت و از من خواست تا با هم به نشانی که گفته بود برویم. من قبول کردم و همراه محمود رفتم. او از من خواست کمک کنم و بار کامیون شاکی را به ماشین او منتقل کنم. من از ماجرا بی اطلاع بودم. باور کنید ما شاکی را کتک نزدیم و او را تهدید نکردیم. شوکری که همراه داشتم خراب بود و کار نمیکرد. محمود خودش با شاکی و دوستش صحبت کرد و از آنها خواست پس از سرقت شکایت کنند تا بتوانند از این طریق از بیمه خسارت بگیرند.
او حتی پیشنهاد داد مبلغی از فروش میلگردها را هم به آنها بپردازد. ما از قبل با شاکی و دوستش توافق کرده بودیم، اما حالا آنها علیه ما شکایت کرده اند. وی ادامه داد: محمود حالا با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شده است و ما گرفتار شده ایم. سپس محمد روبه روی قضات ایستاد و گفت: من از ماجرای سرقت مطلع نبودم. فقط تاجر میلگردها را به محمود معرفی کردم تا میلگردهای دزدی را به او بفروشند، ولی تاجر میلگرد که به ماجرا مشکوک شده بود پلیس را مطلع کرد.
دیدگاه شما