در تازه ترین تحولات درباره افغانستان و احتمال نهایی شدن توافقنامه صلح رسانه های خبری جزئیات جدیدی را از این روند به نقل از یک مقام طالبان اعلام کرده اند. در همین راستا روزنامه امت چاپ پاکستان در گزارشی اعلام کرد در اجلاس شورای مرکزی طالبان برای خروج نیروهای آمریکایی ظرف مدت 14 الی 17 ماه موافقت شده و تمام اختیارات به «ملا برادر» واگذار شده است و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، همکاری طالبان در مبارزه با القاعده، اعلام آتش بس و آغاز مذاکرات رو در رو با حکومت افغانستان، چهار محور اصلی توافقنامه صلح آمریکا و طالبان اعلام شده است. همچنین "عبدالسلام ضعیف" که در اواخر دهه ۱۹۹۰ و حاکمیت طالبان بر افغانستان، سفیر این گروه در پاکستان بود، از نهایی شدن توافقنامه بین آمریکا و طالبان طی چند روز آینده خبر داده است. برای بررسی این تحولات و احتمال نهایی شدن این توافقنامه با پیرمحمد ملازهی گفت و گو کرده ایم که در ادامه مشروح آن را می خوانید :
تحولات و اخبار تازه درباره نزدیک شدن آمریکا و طالبان به توافق صلح را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا فکر می کنید این بار پیشرفتی در مذاکرات حاصل شده و دو طرف برای تحقق این موضوع آمادگی دارند؟
در مورد مفاد و جزئیات این توافق صحبتی نشده و دو طرف به طور کلی اعلام کرده اند که به مراحل نهایی نزدیک شده اند و احتمال دارد در آخرین دور مذاکرات توافق نامه ای هم امضا شود. در همین راستا کارشناسان پیش بینی هایی نیز کرده اند؛ یکی اینکه در دور بعدی مذاکرات طالبان و دولت مرکزی افغانستان با هم رایزنی کنند. در همین حال اختلاف نظرها بین دولت اشرف غنی و عبدالله عبدالله به شدت بالا گرفته است. اختلاف هم بر سر اولویت برگزاری انتخابات و مذاکرات صلح است که طالبان خواستار برگزاری مذاکرات صلح است. مشکلی که وجود دارد عدم سازگاری طالبان با دولت فعلی است که آن را فاقد کارایی لازم می دانند. بنابراین استقرار دولت موقت یکی از موارد مهمی است که باید مشخص شود مورد توافق طالبان و آمریکا قرار گرفته است یا خیر. در این زمینه تا کنون اطلاعات موثقی هنوز منتشر نشده است. اما مهمترین نکته ای که باید بدان توجه داشت سهیم شدن طالبان در قدرت است که هم آمریکا و هم طالبان روی آن اتفاق نظر دارند. اینکه طالبان چقدر از قدرت سهم می گیرد از دیگر نکات مهم و قابل بررسی است. از طرفی هم طالبان تاکید ویژه ای روی امارت اسلامی دارد که به نظر می رسد این خواسته آنان مورد پذیرش آمریکایی ها نیز واقع شده است. این بدان معناست که تنها برای طالبان شراکت در قدرت معنا ندارد و حتی اگر از طریق نظامی نباشد از طریق سیاسی و شرکت در انتخابات نیز این فرصت در اختیار این گروه قرار می گیرد تا به قدرت برسند و امارت اسلامی خود را بار دیگر احیا کنند. از سویی باید مشخص شود آمریکا در ازای پذیرش امارت اسلامی از سوی طالبان آنها چه امتیازاتی را از این گروه گرفته اند.
چه حدس ها و گمانه زنی هایی درباره زد و بندهای اخیر میان طالبان و آمریکا در حال حاضر مطرح است؟
از جمله شایعات و گمانه زنی هایی که اخیرا مطرح شده این است که طالبان باید حضور نظامی آمریکا را در سه پایگاه نظامی قندهار، بگرام و شیندند بپذیرد که طالبان تا کنون آن را تایید نکرده است. از سوی دیگر مطرح شده که نیروهای نظامی آمریکا هم باید طبق زمانبندی از منطقه خارج شود که اگر این اتفاق بیفتد بازگشت طالبان به قدرت نیز احتمالش بیشتر خواهد شد. در این صورت قانون اساسی فعلی که طبق آن نیروهای لیبرال دموکرات غربگرا که قدرت را به دست گرفتند کارایی خود را از دست خواهد داد و باید تغییرات و اصلاحات اساسی در آن رخ دهد تا شرایط برای طالبان تسهیل شود که یکی دیگر از گزینه های محتمل است که ممکن است در آینده عملی شود.
پس با این حال باید به زودی شاهد خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان باشیم؟
این خواسته طالبان است ولی باید در نظر گرفت که اگر آمریکا دست به چنین اقدامی بزند به طور طبیعی کنترل کل افغانستان به دست طالبان خواهد افتاد و در این صورت نیروهای فعلی نیز باید کنار بروند. ضمن اینکه گروه ها و اقوام دیگر مانند تاجیک ها، ازبک ها و غیره مدعی هستند و به این سادگی ها کنار نخواهند رفت. به اضافه این که در حال حاضر بحث هایی چون فدرالیزه کردن افغانستان نیز مطرح است. فدرالیزه کردن بدین معنا است که هر یک از این اقوام در مناطق مختلف دارای دولت محلی باشند وبا دولت مرکزی نیز شریک باشند؛ این در حالی است که اگر امارت اسلامی دوباره احیا شود هیچکدام از این موارد عملی نخواهد شد. بنابراین به نظر نمی رسد اقوام مختلف در افغانستان از حقشان بگذرند و تمام اختیارات را به طالبان واگذار کنند. حتی ممکن است این گروه ها و اقوام سلاح بدست بگیرند چرا که وضعیت بسیار پیچیده تر از گذشته شده است.
به نظر شما نقش کشوری چون پاکستان در شکل گیری و تداوم این مذاکرات تا چه حد مهم بود؟
به نظر می رسد که توافقی جدی بر سر افغانستان بین آمریکا،پاکستان و طالبان شکل گرفته است. که طبق آن پایگاه های آمریکا باقی خواهد ماند و نفوذ پاکستان در افغانستان توسط طالبان افزایش پیدا می کند و مناسبات افغانستان با هند نیز کاهش پیدا می کند. یکی از مواردی که گفته می شود این است که طالبان برای جنگ با القاعده و داعش متعهد شده ولی به نظر من این اتفاق نخواهد افتاد و داعش از مناطق مختلف در افغانستان حضور می یابد تا از این گروه علیه رقبای آمریکا استفاده شود. در همین راستا پاکستان، طالبان و آمریکا در حال رسیدن به یک جمع بندی هستند. یعنی کسانی که حاضر نیستند در این معامله با طالبان، دولت مرکزی و آمریکا همکاری کنند تحت عنوان داعش و یا هر اسم دیگری جنگ را ادامه دهند که الزاما این کشور می تواند افغانستان هم نباشد، بلکه علیه کشورهایی باشد که با آمریکا رقیب هستند.
دلیل کمرنگ شدن نقش دولت مرکزی افغانستان در مذاکرات و همچنین مشروعیت سیاسی طالبان در این مدت چه بود؟
واقعیت این است که آمریکایی ها دولت در موضع ضعف افغانستان را دور زدند. چرا که دولت به اهدافش نرسید. در این راستا آمریکایی ها هم دریافتند که به این راحتی ها نمی توانند از مخمصه جنگ افغانستان بیرون آیند، مگر اینکه با طالبان مصالحه کنند، که در نهایت همین سیاست را عملی کردند. زلمای خلیلزاد نیز نقش بسزایی در این قضیه داشت چرا که توانست طالبان را متوجه این موضوع کند که آنها با وجود نیروهای آمریکایی و ناتو نمی توانند از طریق نظامی به اهدافشان دست یابند، بلکه راه حل نهایی از طریق سیاسی و مذاکره و برگزاری انتخابات قابل انجام است. از طرفی آمریکا پاکستان را نیز متوجه این موضوع کرد که باید برای تحقق اهدافش با واشنگتن کنار بیاید که این اتفاق هم رخ داد و اسلام آباد تصمیم گرفت تا طالبان را به مذاکره دعوت کند. در این راستا پاکستان با این سیاست می تواند به بخشی از اهدافش دست یابد. در آن سو طالبان نیز سعی خواهد کرد تا بیشترین سهم را از قدرت بدست آورند بدون اینکه قومیت های دیگر از این ماجرا کنار گذاشته شوند. چرا که اگر این اتفاق رخ دهد جغرافیای جنگ عوض خواهد شد و این بار آنها دست به اسلحه خواهند برد. همانطور که اشاره کردم وقتی صحبت از فدرالیزه شدن به میان می آید باید حقوق اقوام و میزان سهم آنها از دولت مرکزی نیز تعیین شود که با اصلاح و یا تدوین قانون اساسی جدید می شود این موضوع را بررسی کرد تا در این راستا مساله افغانستان به سود آمریکا و پاکستان نیز حل و فصل شود.
با احیای امارت اسلامی و قدرت گرفتن طالبان در افغانستان اوضاع منطقه به کدام سمت خواهد رفت؟
با قدرت گرفتن طالبان در افغانستان خط فکری پاکستان با عربستان سعودی در رقابت های منطقه ای موضع برتری را خواهد داشت. اگر این موضع برتر شکل بگیرد برای کشورهای دیگر مانند ایران، روسیه، هند و غیره مطلوب نخواهد بود.
با این اوصاف ممکن است تهدیدات گروه های تروریستی چون داعش و القاعده بیشتر شود؟
طالبان متعد شده که به داعش و القاعده اجازه ندهد که از خاک افغانستان علیه منافع و متحدان آمریکا اقدامی صورت بگیرد ولی مشخص نشده که آیا علیه رقبای آمریکا نیز صورت می گیرد یا نه. به نظر می رسد معامله به گونه ای است که در چارچوب فدرالیسم بخشی از انتظارات دولت افغانستان، طالبان، نیروهای قومی و مذهبی تأمین شود و توازنی شکل بگیرد تا از وقوع جنگ جلوگیری شود. از طرفی ممکن است القاعده و داعش با هم همکاری کنند و نقش متحد کردن نیروهای رادیکال در افغانستان را بر عهده گیرند تا در صورت لزوم علیه کشورهای رقیب آمریکا وارد عمل شوند. شرایط بسیار پیچیده شده ولی می توان حدس زد که معامله مهمی در جریان است که اگر شکل بگیرد نشان می دهد که افغانستان، پاکستان و آمریکا در حال رسیدن به یک اتحاد بزرگ بر سر چگونگی اداره افغانستان و دیگر تحولات هستند. همانطور که پاکستانی ها به آمریکایی ها کمک کردند که واشنگتن بدون اینکه احساس شکست کند بخشی از نیروهایش را افغانستان خارج کند، اسلام آباد نیز انتظار دارد که در قضایای مناقشه کشمیر از کمک و مساعدت آمریکایی ها برخوردار شوند.
با توجه به مذاکرات گذشته ایران با طالبان، به نظر شما تحولات جدید تا چه حد می تواند روی این موضوع تاثیر داشته باشد؟
دغدغه ایران، روسیه و چین حمایت احتمالی آمریکا از داعش و ایجاد ناامنی در منطقه است که ممکن است علیه کشورهای نامبرده دست به اقداماتی بزند. موقعیت های استقرار این گروه تروریستی نیز اهمیت خاصی برخوردار است که در قسمت شمال در جایی مستقر هستند که به آسیای مرکزی و روسیه نزدیک است. چین نیز از قسمتی که اویغورها در آن ساکن هستند آسیب پذیر و ایران نیز از قسمت های شرقی که با افغانستان هم مرز است ممکن است با تهدیداتی مواجه شود. بنابراین درچنین فضایی باید اوضاع را بررسی کرد و دید که سرنوشت افغانستان به چه شکل رقم خواهد خورد. در این بین به ثبات رسیدن این کشور از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که ثبات لازمه تداوم و پیگیری دیگر امور مهم سیاسی است.
دیدگاه شما