بیشک آلبر کامو یکی از بزرگترین نویسندههای قرن بیستم است. نویسندهای که با اولین رمانش به نام بیگانه به شهرت بسیاری دست یافت و با اینکه خیلی زود و در جوانی بر اثر تصادف درگذشت اما در ادبیات جهان و فلسفهی قرن بیستم تاثیر بسیاری داشت و فرهنگ عموم جوانان آن دوران را دستخوش تغییر کرد.
یکی از آثار شاخص این نویسنده رمان طاعون است که در زمان خود بسیار مشهور و پرفروشترین رمان فرانسه شد. بسیاری این رمان را در دستهی رمانهای اگزیستانسیال قرار میدهند اما خود کامو هرگز زیر بار اگزیستانسیالیسم نرفت و به طور کلی مفاهیم پوچگرا بیشتر در آثارش نمود دارند. طاعون چه رمانی پوچگرا باشد و چه اگزیستانسیال با پرداختن به تعدادی از اساسیترین پرسشهای تاریخ بشری و رویارویی مستقیم و بیرحمانه با پدیدهی مرگ بسیاری را به تفکر دوباره واداشته است.
رمان طاعون، آغاز همه گیری
همانطور که از نام کتاب برمیآید داستان رمان طاعون دربارهی شیوع بیماری طاعون در یکی از شهرهای الجزایر به نام اران است. اران شهر کوچک و ساحلی با مردمی ساده است که روزهای هفته را سخت کار میکنند و به دنبال بدست آوردن پول بیشتر هستند. تنها آخر هفتهها را به خوشگذرانیهای کوچک و آبتنی در ساحل میپردازند.
خود شهر ویژگی خاصی ندارد؛ شهری بیدرخت، بیکبوتر و بیباغ است و تنها بچههای گلفروش هستند که آمدن بهار را در شهر خبر میدهند. اما با پدیدار شدن طاعون حتی همان زیباییهای کوچک شهر هم رنگ میبازند. در ابتدا طاعون با ظاهر شدن تعداد زیادی موش مرده رخ مینماید. موشهایی که زیاد جدی گرفته نمیشوند و فقط روزنامهها عملکرد بد شهرداری در جمعآوری موشها را مورد انتقاد قرار میدهند.
با پدیدار شدن قربانیها و زیادتر شدن تعدادشان شهر در زیر سایهی شوم طاعون فرو میرود؛ دروازههای شهر بسته میشوند و شهروندان گرفتار در بیماری در شهر خود زندانی میشوند. هرچند بعد از به وجود آمدن همهگیری کرونا، طاعون خواندنیتر از همیشه بهنظر میآید و همزادپنداری با اهالی اران بسیار سادهتر شده اما این کتاب درواقع چیزهای خیلی بیشتری در دل خود دارد. مفاهیم بسیاری مانند اخلاقیات، عشق، مذهب و ترس با شیوهای خاص در این رمان مطرح شدهاند.
جدال با مرگ
اگر شما هم از آن دسته افراد هستید که در ذهنتان با سوالاتی دربارهی مرگ، معنای زندگی، جدایی و تنهایی، سرنوشت و شرایط انسانی مواجهید ممکن است از این کتاب خوشتان بیاید چراکه همانطور که در جایی از کتاب آمده: ((هرکسی طاعون را در درون خود دارد؛ زیرا هیچکس، نه، هیچکس در دنیا در برابر آن مصونیت ندارد. و انسان باید پیوسته مواظب خود باشد تا مبادا در یک لحظهی حواسپرتی با تنفس به صورت دیگری، طاعون را به او منتقل کند.))
درست است که مفاهیم پیچیدهای چون معنا یا بیمعنایی زندگی در دل داستان طاعون موج میزند اما فارغ از اینها این رمان داستان پرکششی دارد که حول شیوع یک اپیدمی جریان پیدا میکند؛ از این لحاظ بسیاری این داستان را با رمان کوری نوشتهی ژوزه ساراماگو مقایسه میکنند. پس بنابراین خواندن این کتاب میتواند برای طرفداران داستانهایی با پیرنگ بلایای طبیعی جالب باشد؛ چراکه این داستان پر از کشمکش است.
این کشمکشها هم میان شخصیتهای داستان و بیماری در جریان است و هم بین شخصیتهای داستان با خودشان و دیگران اتفاق میافتد. برای مثال زمانیکه طاعون جان کودکی را پیش چشمان پزشکان و کشیش شهر میگیرد تنشی خواندنی بین دکتر ریو و پانلو، کشیش شهر، رخ میدهد که به سخنرانی کشیش در کلیسا ختم میشود.
طاعون؛ همیشه در کمین
در این رمان که در پنج فصل نوشته شده است، طاعون ابتدا تنها یک بیماریست که شهری را در بر گرفته است. اما با پیشروی در طول داستان این بیماری حالت استعاری بیشتری پیدا میکند تا جاییکه طاعون میتواند هر بلایی باشد که گریبانگیر جامعهی بشریست. شاید به همین خاطر است که با وجود اینکه آلبر کامو این رمان را در سال 1947 نوشته، هنوز هم قابل درک و خواندنیست.
البته خود کامو یکی از اصلیترین مسائل این کتاب را مقاومت در برابر فاشیسم میداند چراکه در نامهای به رولان بارت، منتقد فرانسوی، مینویسد: ((کوشیدهام که طاعون دارای چند بعد باشد. با وجود این یکی از مسائل آن مقاومت اروپا در برابر فاشیسم است، دلیل آن اینکه دشمنی را که از آن نامی برده نشده است همه، در همهی کشورهای اروپایی شناختند.))
هرکدام از شخصیتهای داستان به شیوهی خاص خودشان با طاعون مواجه میشوند. یکی که در شرایط عادی همواره ناکام و آشفته است، طاعون را فرصتی برای زندگی بهتر میبیند، دیگری همواره برای مقابله با طاعون و نجات همهی مردم تلاش میکند بدون آنکه دستآورد چشمگیری داشته باشد، برخی هم طاعون را عذاب الهی ناشی از گناهان انسانها میدانند.
اما در نهایت سوال اساسی داستان این است که آیا افراد باید در مقابل طاعون تسلیم باشند و خود نیز به فردی طاعونزده تبدیل شوند؟ پاسخ کامو به این سوال یک نه قاطع است. تقریبا همهی شخصیتهای اصلی رمان با هر تفکر و اعتقادی در مقابل طاعون همبسته میشوند و به مبارزه برمیخیزند.
به هرحال در انتهای داستان طاعون دیگر یک بیماری نیست رنجی محتمل است که هر لحظه ممکن است بر سر انسانها ببارد: ((... اما در کتابها میتوان دید که باسیل طاعون هرگز نمیمیرد و از میان نمیرود، و میتواند دهها سال در میان اثاث خانه و ملافهها بخوابد، توی اتاقها، زیرزمینها، چمدانها، دستمالها و کاغذپارهها منتظر باشد و شاید روزی برسد که طاعون برای بدبختی و تعلیم انسانها، موشهایش را بیدار کند و بفرستد که در شهری خوشبخت بمیرند.))
قیام علیه طاعون
بعد از آنکه آلبر کامو سه اثر بیگانه، کالیگولا و افسانهی سیزیف را نوشت که به سهگانهی پوچی معروفاند و همگی بهنوعی به پوچی زندگی میپردازند؛ به سراغ رمان طاعون رفت. در این رمان نوعی عصیان به چشم میخورد. این عصیان از نظر فلسفی با نظریات نیچه همسوست، هر دو اینها جور موجود در جهان و حتی خود جهان را نمیپذیرند و با آن به مقابله میپردازند.
به عبارتی کامو پوچ بودن زندگی را پذیرفته و حالا به دنبال راهی برای زیستن در زندگی پوچ است. حالا که طاعون سراسر شهر را فراگرفته زمان آن است که عدهای به مبارزه علیه آن دست بزنند مبارزهای که شاید هرگز نتواند سایهی سنگین طاعون را از سر شهر بردارد و حتی نمیتواند جلو مرگ و میر انسانها در زمان طاعون را بگیرد اما بقول دکتر ریو: ((اینجا مسئله ((قهرمانی)) در میان نیست. بلکه ((شرافت)) در میان است. این عقیدهای است که ممکن است خندهآور جلوه کند، اما یگانه راه مبارزه با طاعون ((شرافت)) است.))
کتاب طاعون در طول چند سال نوشته شده است. گفته میشود اولین نسخهی آن در سال 1943 به پایان رسید. در طول تمام این سالها طاعون در اندیشههای آلبر کامو وجود داشت. یکی از ویژگیهای رمان شکل روائی نسبتا کمیابش است. داستان از زبان یکی از اهالی شهر طاعونزدهی اران بیان میشود. اما تا اواخر داستان هویت این شخص برای خواننده روشن نیست.
راوی از یادداشتهای افرادی که اوج بیماری از شرایط شهر یادداشتبرداری میکردند استفاده کرده است به این ترتیب ما بهعنوان خواننده روایت بیکم و کاستی از جنبههای مختلف طاعون دریافت میکنیم که در آن خبری از قضاوتهای شخصی و قهرمانپروری نیست و در عین حال با شهروندان گرفتار اران بیشترین حس همدردی را برقرار میکنیم و عمق رنجشان را درک میکنیم.
رمانی با ترجمههای بسیار
آلبر کامو به واسطهی داستانها و مقالات تاثیرگذارش در سال 1957 جایزهی نوبل ادبیات را دریافت کرد و از نظر جوانی به دومین نویسندهای تبدیل شد که نوبل ادبیات را از آن خود کرده است. او همچنین اولین نویسنده از قارهی آفریقا بود که توانست این جایزه را بدست آورد. هرچند سه سال بعد بر اثر تصادف جان باخت و رمان آخرش با نام آدم اول ناتمام ماند. از رمان طاعون هم مانند بسیاری از شاهکارهای ادبی ترجمههای متعددی وجود دارد. اولین بار این علی صدوقی بود که در سال 1340 ترجمهای از این رمان ارائه داد. اما یکی از معتبرترین ترجمههای این کتاب متعلق به رضا سید حسینی است که انتشارات نیلوفر آن را در سال 1345 منتشر و تاکنون نوزده بار تجدید چاپش کرده است. یکی از آخرین ترجمههای این کتاب نیز به کاوه میرعباسی تعلق دارد که در سال 1398 انجام شده است. فرشته افسری، پرویز شهدی، اقدس یغمایی و حسین دهخدا از دیگر مترجمانی هستند که طاعون را به فارسی برگرداندهاند.
دیدگاه شما