در این مقاله میخواهیم با چهار کتاب ارزشمند از این شعرای بزرگ و پرافتخار آشنا شویم. این کتابها بسیار مهم بوده و بنیان ادبیات پارسی بر پایه آنها شکل گرفته است. با ما همراه باشید.
(برای مطالعه آنلاین هر یک از این کتابها، بر روی تیتر آبیرنگ آنها کلیک بفرمایید.)
شاهنامه فردوسی
تمام پژوهشگران و محققان بر این مضوع اتفاق نظر دارند که شاهنامه فردوسی شناسنامه و هویت ایران و ایرانی است. این کتاب از دیرباز، تمامی اقوام ایرانی را به سوی خود جذب کرده و از گسستگی ایران در دوران پر التهاب پس از سقوط ساسانیان، پیشگیری کرده است.
لذا بر هر ایرانی واجب و بایسته و شایسته است که با دقت این اثر عظیم و این شاهکار بیبدیل را مطالعه و در حفظ و نگهداری و نگهبانی از آن کوشا باشد.
هرچه از شاهنامه گفته شود، کم است. این کتاب سترگ را ایرانی باید روی چشمهای خود بگذاریم. در هیچ کجای دنیا هیچ ملتی چنین شاهکاری برای خود نتوانسته است خلق نماید.
شاهنامه مرجع تمام منظومههای حماسی بعدی در ایران است است. آثاری نظیر گرشاسپنامه و فرامرزنامه و کوشنامه و… که همگی پس از شاهنامه سروده شدند، تحتتاثیر اثر فردوسی بودند. اما هیچ یک نتوانستند به قدرت کلام و معانی شاهنامه برسند و شاهنامه بدون شک از تمام آنها معظمتر است.
گلستان سعدی
گلستان سعدی بزرگترین و مشهورترین کتاب پارسی در ادبیات منثور است. همه محققان و ادبا بر این نکته هم نظر هستند که هیچ کتابی در ادبیات ما به ظرافت گلستان در نثر نیست. این قدرت کلام به اندازه ای است که شاید بتوان گلستان سعدی را به لحاظ قدرت ادبی با آثار شکسپیر و ویرژیل مقایسه کرد.
سعدی بخش مهمی از عمر خود را به مسافرت گذراند و تجربیات گوناگون کسب کرد. حاصل این تجربهها دو کتاب گلستان و بوستان است. او گلستان را به دو صورت نظم و نثر و بوستان را تنها به نظم نوشته است.
وجه تمایز سعدی با دیگر ادبا و شعرای بزرگ در این است که وی، در هر دو عرصه نظم و نثر دارای توانمندیهای شگفتانگیزی بود. قلم وی قلمی بیپروا و صادقانه بود. شاید همین بیپروایی و در عین حال صداقت کلام و گفتار اوست که وی را اینچنین محبوب قلبها کرده است. از همین روی بسیاری از بزرگان عرصه ادبیات در اقصینقاط جهان، او را ستوده و در وصف او سخنانی دلنشین گفتهاند.
جدای از محتوای ادبی، سعدی در معانی و اخلاقیات نیز زبانزد است. به این معنا که گلستان را میتوان یکی از بزرگترین کتابهای جهان در عرصه اخلاقیات و پند و اندرز قلمداد کرد. این افتخاری است که نصیب هیچ ملت و قومی در جهان نشد مگر ما ایرانیان و ما نیز از این بابت به خود میبالیم.
مثنوی معنوی مولوی
جایگاه رفیع مولانا در ادبیات و تاریخ جهان تا بدان جاست که ملتهای نوظهور بسیاری در پی مصادره کردن و دزدیدن وی هستند! اما زهی خیال باطل! مگر میشود شاعری را که 95 درصد آثارش به زبان پارسی است، به نام خود بزنند؟! مولانا جلالالدین محمد بلخی از بزرگترین افتخارات تاریخ ایران و ایرانی است و تمام پارسیزبانان به وی با دیده احترام مینگرنند.
مولانا از علما و صوفیان و شعرا و عرفای بزرگ جهان است. کمابیش همه صوفیان شرقی، اعم از ایرانی و افغان و تُرک و عرب، مولانا را مرشد خود دانسته و او را میستایند. باری پس از دیداری که با شمس تبریزی داشت، دچار انقلابی درونی گردید و زندگی معنوی وی از این زمان معنا پیدا کرد.
مثنوی مولوی را بایستی در شمار پنج شاهکار برتر تاریخ ادبیات پارسی قلمداد کرد. وی تبحری خدادادی و بیمانند در طبع شعر داشت و سرودههای وی بهگونهای است که هیچکس نمیتواند نظیر آنها را خلق نماید.
کتاب مثنوی مولوی فقط یک کتاب شعر نیست. این اثر، درس است. درس زندگی، درس لطافت و ظرافت، درس عشق و دلدادگی. درس انسانیت و معرفت. کمتر ملتی در دنیا وجود دارد که چنین شاهکاری را داشته باشد. ما ایرانیان و همه پارسیزبانان و آریایینژادان فلات ایران، به مولانا عشق میورزیم و وی را میستاییم.
دیوان حافظ
وقتی که صحبت از غزل و غزلیات میشود، دیوان حافظ همچون الماسی در ذهن ما میدرخشد. هیچ شاعری در هیچ کجای این زمین در غزلسرایی به گرد پای عالیجناب حافظ نخواهد رسید!
خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی در سال ۷۲۷ هجری در شیراز دیده به جهان گشود. وی در کودکی تمام قرآن را از حفظ میخواند و از همینروی به حافظ مشهور گردید. لسان الغیب دیگر لقب اوست.
با اینکه بیشتر اشعار حافظ غزل است اما با این حال وی به اندازهای در سرودن اشعار چیرهدست بود که در سبکهایی نظیر مثنوی و قصیده نیز اشعاری از خود بهجای گذاشت. مثنوی ساقیناهم یکی از مشهورترین مثنویهای ادبیات پارسی، سروده حافظ شیرازی است. اما با همه این اوصاف، حافظ است و غزلیاتش!
حافظ از تاثیرگذارترین شخصیتهای مشرقزمین در مغربزمین است. گوته خود را شاگرد معنوی وی میدانست و نیچه بهشدت او را میستود. اشعار حافظ در تمام دنیا و به تمام زبانهای زنده ترجمه شده است.
حافظ بزرگترین غزلسشرای جهان است و خوشا به سعادت ما ایرانیان و پارسیزبانان که چنین گنجینهای را داریم و میتوانیم از آن بهره ببریم.
نویسنده: بهمن انصاری
دیدگاه شما