عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در انتخابات ۱۳۸۴ جامعه روحانیت از آقای احمدینژاد حمایت نکرد. در سال ۱۳۸۸ رقابت بین دو نفری بود که تعبیر مرحوم آیتآلله مهدویکنی [در مورد آنها] این بود، فرمودند: «ما ناگزیریم بین دو شر، اقلالشرین را انتخاب کنیم».
حجت الاسلام وا المسلمین غلامرضا مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در گفتگویی تفصیلی به نکاتی پیرامون جایگاه روحانیت، انتخابات سال 88، حضور زنان در ورزشگاه و ... اشاره کرده است. بخشی از آن را در ادمه می خوانید؛
* کشور در شرایطی است که مردم از یک جهاتی رضایت دارند و از یک جهاتی هم ناراضی هستند. از این جهت که ایران، امروز از نظر قدرت سیاسی، قدرت دفاعی، قدرت نظامی، وضعیت امنیتی در شرایط عالی به سر میبرد. آن جهاتی که ناراضی هستند، یکی مسئله اقتصادی است و یکی هم مسائل اجتماعی و گاهی هم مسائل فرهنگی. از نظر مسائل اقتصادی، طبعاً ملت در شرایط سختی به سر میبرد. هم عامل خارجی موثر بوده، شدت تحریمها، تحریمهایی که در مورد صادرات نفت صورت گرفته، در مورد مبادلات مالی بین ایران و بانکهای کشورهای دیگر رخ داده که محدودیتهای شدیدی است و آثار خود را به جای گذاشته است.
روحانیت نبود مردم به نظام اعتماد نمی کردند
*حضور روحانیت در انقلاب آثار مثبتی داشت. یک اثر مثبتش این بود که واقعاً اعتماد مردم نسبت به نظام و انقلاب بسیار بالا رفت. اگر روحانیت نبود به این میزان اعتماد نمیشد، اما متقابلاً یک اثر منفی هم گذاشت. آن اثر منفی این بود: کارکردهای مجموعه دستگاههای اجرایی که ضعیف شد و خدماتشان کاهش پیدا کرد، خدمات به مردم همراه با مشکلاتی روبهرو شد، احیاناً فساد بروز کرد، به جای اینکه بنا بر این باشد که هر کسی کارکردهای خودش دامن خودش را بگیرد، بخش مهمی از آثار و نتایجی را که مردم مشاهده کردند، بالکل به روحانیت سرایت دادند.
* ایبسا طبیعی بود چرا که در مسند امور روحانیونی قرار داشتند و ایبسا غیرطبیعی بود چرا که این کارکردها گاهی کارکردهای کسانی است که آنها در پستهایی قرار گرفتهاند و این آثار را داشته، یعنی غیرروحانیون در پستهایی قرار گرفتند که این آثار را داشته ولی بالاخره پای روحانیت نوشته شده است. به عنوان مثال، عمده مشکلات مردم در بخش اقتصاد و معیشتشان است. از ابتدای انقلاب تاکنون ندیدم یک روحانی وزیر اقتصاد، رئیس بانک مرکزی یا رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی شده باشد یا پستی از پستهای اقتصادی و صنعت و معدن کشور را در اختیار داشته باشد. قطعاً اینها نیست. ولی کسانی که پستهای اقتصادی را به دست گرفتند، کارکردهایی داشتند که آن کارکردها دامنگیر روحانیت شده است. مردم هم دیگر فرق نمیگذارند و تروخشک بابت چنین اقداماتی میسوزد.
احمدینژاد کاندیدای جامعه روحانیت نبود
*{با اشاره به عدم حمایت جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز از احمدی نژاد}: در انتخابات ۱۳۸۴ جامعه روحانیت از آقای احمدینژاد حمایت نکرد. در سال ۱۳۸۸ رقابت بین دو نفری بود که تعبیر مرحوم آیتآلله مهدویکنی [در مورد آنها] این بود، فرمودند: «ما ناگزیریم بین دو شر، اقلالشرین را انتخاب کنیم». خوب دقت کنید! به عبارت دیگر این حکایت از چه میکرد؟ از یک نوع انتخاب بین بد و بدتر. به عبارت دیگر این آقا کاندیدای این مجموعه نبود. طبعاً یک مجموعه سیاسی که میخواهد وارد مسائل سیاسی شود، گاهی ناگزیر به انتخاب بین بد و بدتر است. ولی نمیگوید که این کاندیدای من است. نه! کاندیدایی نیست که او برگزیده و به میدان فرستاده. کاندیدایی است که در لحظه تعیین سرنوشت باید یا او انتخاب شود یا دیگری، سومی وجود ندارد که از روی ناچاری همین میشود.
* { در پاسخ به سوالی درباره فراری، انحرافی و فنته گر شدن هر رئیس جمهوری بعد از پایان دوره اش}: حضرت آیتالله خامنهای دو دوره ریاستجمهوری را داشتند که در نهایت نه فتنهگر شدند، نه فرار کردند و نه حاشیه رفتند. مرحوم آقای هاشمیرفسنجانی دو دوره رئیسجمهور بودند در نهایت نه فرار کردند، نه حاشیه رفتند و نه فتنهگر شدند. حاشیه رفتن آقای هاشمی بعد از سال ۸۸ بود و این تا دوره ریاستجمهوری ایشان یک فاصله عمیقی دارد. اشتباه نشود. البته در آن زمان هم ایشان حاشیه نرفتند، میتوان گفت تا حدودی از مواضع قبلی خود فاصله گرفت وگرنه حاشیه نرفتند و تا آخر رئیس مجمع تشخیص مصلت نظام بود و چند دوره نایبرئیس خبرگان بود. البته آن دوره آخر دیگر نایبرئیس هم نبودند. بنابراین تجربه خوبی نسبت به خودِ حضرت آقا و آقای هاشمی داریم. این مساله یکبار نسبت به آقای خاتمی و یکبار نسبت به آقای احمدینژاد رخ داده است.
اروپاییها آقااجازه هستند
* { با اشاره به وابستگی اروپا به آمریکا}: آقای روحانی قبل از مذاکرات برجام حرفی زدند. گفتند اروپاییها آقااجازه هستند. حرف بسیار متین و صحیحی بود و همین اتفاق هم رخ داد. غیر از این است؟ درست است که مناقشاتی امروز با ظهور ترامپ بین اروپا و آمریکا ظهور پیدا میکند، اما اساسی و دائمی نیست. ترامپ کنار برود و رئیسجمهور دیگری روی کار بیاید که این بازیها را درنیاورد، باز هم اتحاد اروپا و آمریکا سر جایش است. تنها اینها نیستند ترامپ کنارشان است استرالیا هم همینطور.
بحث حضور زنان در ورزشگاهها طعمه و فریب است
*{ در اشاره به حضور زنان در ورزشگاه}: مطالبه عدهای است. زنان کشور ما زنان روستایی زحمتکش هستند، زنانی که در شالیزارها نشا و درو میکنند، زنان پای دار قالیها، زنان مشغول به کار در کارگاهها، خواستههایشان چیست؟ بهبود زندگی مالی و مادیشان است. حرف اولشان این است! پس اینها باید دغدغههای دلتمردان برای حل مشکلات کشور باشد. اینگونه مسائل برای فریبدادن است، برای این است که سبد رای را بالا ببرد، نه برای اینکه نشان بالارفتن کارآمدی باشد. من دقیقا روی کارآمدی تاکید میکنم. کارآمدی مدیران، کارآمدی تصمیمگیران، کارآمدی مجریان، کارآمدی سیاستگذاران، کارآمدی! حرف اول این است. ملاحظه کنید که اقتصاد دنیا را چه چیزی میسازد؟ در همان کشورهای اروپایی هم که نگاه کنید چند درصد مردم درگیر مسائل و مشکلات اساسی زندگیشان و حل مشکلات زندگیشان هستند، مطالبات چند درصد مردم مطالبات مسائلی است از این مقولهای که شما تاکید دارید؟
دیدگاه شما