چند روزی است که شایعه برگزاری دیدار تیمهای ملی ایران و عربستان مطرح شده و آنطور که پیدا است مقامات دو کشور در تلاش هستند تا بعد از 23 آبان که تاریخ فیفادی است این دو تیم یک مسابقه دوستانه با هم برگزار کنند.
پالسهای مثبتی که رضا صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک درخصوص بهبود روابط داده امیدهایی را در این باره ایجاد کرده است. صالحی امیری به صراحت اعلام کرده که تنش بین دو کشور ایران و عربستان به نفع هیچ کس نیست و با تعامل میتوان به نتایج مثبتی رسید و در هر صورت نمیشود همیشه این دو کشور با یکدیگر قطع ارتباط باشند! همین صحبتها باعث شد تا سراغ بازیکنی برویم که آخرین نسل بازیکنان تیم ملی ایران است که مقابل عربستان در ورزشگاه آزادی بازی کرده است. حسین کعبی با سابقه بیش از 10 سال حضور در تیم ملی معتقد است باید این موانع برداشته شود تا تیمهای باشگاهی ایرانی بتوانند در خاک خودمان به مصاف عربستان بروند. همچنین بازیکن سابق فولاد خوزستان و پرسپولیس از خاطرات تلخش از تقابل با عربستان میگوید و نسبت به اخراج علی دایی توسط شخص محمود احمدینژاد و واکنش مهدی تاج در این خصوص و صحبتهای سرمربی وقت در رختکن نیز پرده برداشت. گفت و گوی ویژهنامه «ایران ورزشی» با کعبی خواندنیتر از همیشه است:
آقای کعبی شما از آخرین نسل فوتبالیستهای ایرانی هستید که مقابل عربستان در دو دیدار رفت و برگشت بازی کردید. با توجه به شایعه مطرح شده درخصوص برگزاری دیدار تیم ملی ایران و عربستان در ورزشگاه آزادی، فکر میکنید این اتفاق به این زودیها رخ دهد؟
ببینید هر وقت سیاست وارد ورزش و فوتبال شد ما ضرر کردیم. متأسفانه یک اشتباهی چند سال پیش توسط عدهای رخ داد و فوتبال ما تا سالها تاوان همان اشتباه را میدهد. اینکه بهزودی این اتفاق رخ دهد را نمیتوانم پیشبینی کنم اما امیدوارم بتوانیم بار دیگر مقابل عربستان در ورزشگاه آزادی یا ورزشگاههای سایر شهرها میزبانی کنیم. مطمئن باشید تیمهای عربستانی از حضور در ورزشگاه آزادی ترس دارند و اصلاً به نفعشان نیست که این قانون «بازی در کشور ثالث» برداشته شود.
به نظر شما چه راهکاری باید از سوی مسئولان ما اندیشیده شود تا این مشکل بازی در زمین کشور ثالث رفع شود؟
به اعتقاد من با تعامل و گفت و گو میتوان بسیاری از مسائل را حل کرد. قطعاً میدانید که از بازی در زمین کشور ثالث، تیمهای باشگاهی ایرانی ضربه خوردند نه تیمهای عربستانی به این خاطر که تیمهای ما بودند که به خاطر هزینههای کمتر به کشور عمان و ورزشگاه مسقط میرفتند اما تیمهای عربستانی ورزشگاههای خوب امارات یا قطر را انتخاب میکردند. تیمهای ایرانی در عمان تماشاگری نداشتند و از این حیث هم ضربههای بدی خوردیم. باید این موضوع هر طور که هست حل شود تا باز هم بتوانیم در خاک خودمان مقابل عربستانیها به پیروزی برسیم. به نظرم اگر این قهر بین دو کشور درخصوص مسائل فوتبالی برطرف نشود تیمهای باشگاهی ایرانی انصراف دهند بهتر است چرا که ما نمیتوانیم در زمین ثالث نتیجه بگیریم و فقظ باید تاوان اشتباهات دیگران را پس بدهیم. چرا تیمهای عربستانی هر سال باید یک پای فینال باشند اما تیمهای ما هر ده یازده سال یک بار بین چهار تیم باشند؟
از آخرین تقابل تیم ملی ایران و عربستان در یک دیدار رسمی حدود 10 سال میگذرد. خاطره تلخی برای ما ایرانیها است که مقابل این تیم در ورزشگاه آزادی شکست خوردیم و اتفاقات عجیبی هم روی سکو و بعد از بازی رخ داد. شما در آن مسابقه حضور داشتید. تعریف میکنید که چرا به یکباره همه چیز به هم ریخت؟
بدون اغراق خدمت شما عرض میکنم که بدترین خاطره فوتبالی من در آن شب کذایی رخ داد. مسابقات انتخابی جام جهانی 2010 بود و ما خیلی خوب بازی را مقابل عربستان شروع کردیم. اگر مقابل این تیم به پیروزی میرسیدیم تساوی مقابل امارات فراموش میشد و به جدول برمیگشتیم. مسعود شجاعی با پاس خوب خلعتبری گل اول را برای ما زد و ورزشگاه از خوشحالی منفجر شد اما در دقیقه 77 که گل اول را عربستانیها زدند همه ما در زمین دیدیم که تماشاگران دارند به علی دایی فحاشی میکنند. ما اصلا باورمان نمیشد که چه اتفاقی روی سکوها در حال رخ دادن است و جالب اینکه هنوز فرصت جبران داشتیم و میتوانستیم گل دوم و برتری را بزنیم اما در دقیقه 85 که گل دوم را خوردیم دیگر جو ورزشگاه قابل کنترل نبود. کل ورزشگاه علیه آقای دایی شعار میدادند و تمرکز نداشتیم که در زمین آنچه که باید را پیاده کنیم. من معتقدم این اتفاقاتی که آن شب از روی سکوها آغاز شد کاملاً هماهنگ شده بود.
هماهنگ شده از چه نظر؟ شما هم معتقدید اخراج علی دایی کاملاً سیاسی بود؟
صددرصد همینطور است. هماهنگ شده از این جهت که گِرا داده بودند که اگر تیم ملی گل خورد سکوها به یکباره علیه سرمربی تیم ملی بشود تا شخص مدنظر خودشان را بیاورند و دایی را خراب کنند. متأسفانه محمود احمدینژاد با دخالت مستقیم دستور اخراج علی دایی را داد و اصلاً هیچ ترسی ندارم که این نکته را به صورت شفاف بگویم. بازیهای بعدی ما آسانتر بود و میتوانستیم با کسب سه امتیاز به جام جهانی برویم اما با تصمیمات سیاسی که توسط رئیسجمهوری وقت گرفته شد سرنوشت فوتبالی ما عوض شد و متأسفانه با نتایج نه چندان مناسبی که با افشین قطبی کسب کردیم از صعود به جام جهانی بازماندیم.
خاطرتان هست که علی دایی بعد از شکست دو بر یک مقابل عربستان در ورزشگاه آزادی، بعد از اینکه وارد رختکن شد به شما بازیکنان تیم چه گفت؟
علی دایی اصلاً انتظارش را نداشت که فردای این مسابقه اخراج شود. وارد رختکن شد و از همه بچهها بابت تلاششان تشکر کرد و گفت باید سریع ریکاوری کنیم تا برای بازی بعدی آماده شویم. فردای مسابقه ساعت 12 ظهر هم به استخر هتل المپیک رفتیم تا ریکاوری انجام شود که خبر رسید همه سایتها «اخراج علی دایی از سرمربیگری تیم ملی» را پوشش دادهاند. متأسفانه آن سال تصمیماتی گرفته شد که در شأن تیم ملی ایران نبود و حتی عربها که به راحتی مربی تیمشان را اخراج میکنند هم چنین تصمیمی را در این برهه حساس نمیگرفتند. آدمهای سیاسی ورود کردند و تیم ملی ایران در آن سال نابود شد و یک نسل طلایی فرصت حضور در جام جهانی را از دست داد. من همان سال بعد از اخراج علی دایی مصاحبه کردم که این تصمیم اشتباه بزرگی بود. بعد که افشین قطبی آمد با من لج کرد و نیمکتنشین شدم!
پس شخص علی دایی هم خبر برکناریاش را از سایتها شنید؟
بعد از مسابقه مهدی تاج پیش علی دایی آمد و خبر داد که با فشارهایی که وارد شده احتمال برکناری او وجود دارد. چهره تاج برافروخته و سرخ شده بود. به نظرم شوک بدی به ایشان وارد شده بود که توان کنترل اوضاع را نداشتند. فردای همین صحبت و مکالمه تاج و دایی، سرمربی اخراج شد.
البته مقامات ایرانی هیچوقت به صورت رسمی زیر بار اخراج دایی توسط احمدینژاد نرفتند و به نوعی همیشه از زیر بار این ماجرا شانه خالی کردند.
به این خاطر که سیاسیون همیشه به صورتی سیاسی رفتار میکنند اما اینجا فوتبال است و ورزشیها باید در موردش تصمیم بگیرند. یک بار کاش بررسی کنید که چرا بزرگانی چون مهدی مهدویکیا تا این حد در فوتبال دنیا و آلمان و نزد فیفا مورد احترام و تمجید قرار میگیرند اما در ایران اصلاً اجازه نمیدهند اسطورههایی چون آقا مهدی کار کنند؟ به این خاطر که شایسته سالاری نیست و سیاسیون با اهداف سیاسی، فوتبال را خراب کردند. از این مثالها زیاد است. تا 100 سال دیگر هم مشابه دکتر دادکان نمیآید و دیدید که وسط جام جهانی چطور باز هم با یک تصمیم سیاسی و جناحی او را برکنار کردند و بیآبرویی به بار آوردند. اگر دکتر دادکان بود که تا این حد مربیان پولکی وارد فوتبال ما نمیشدند.
برگردیم به ابتدای مصاحبه؛ اگر بازی ایران و عربستان در ورزشگاه آزادی برگزار شود شما برای حمایت از تیم ملی به ورزشگاه میروید؟
من همیشه حامی تیم ملی بوده و هستم اما به خودم قول دادهام تا زمانی که ورود زنان به ورزشگاه آزاد نشود به استادیوم نخواهم رفت. خدا را شکر که قدمهای اولیه درخصوص حضور زنان در ورزشگاه برداشته شد اما امیدوارم به چهار، پنج سکو محدود نشود چون حق زنان ایرانی است که کنار خانواده خود فوتبال تماشا کنند.
پایان بندی مصاحبه را هم با خاطره خوب شما از دیدار با تیم ملی عربستان به پایان برسانیم.
تنها خاطره خوب من از تقابل با عربستان همان دیدار رفت مسابقات انتخابی جام جهانی 2010 در کشور آنها بود که با تساوی یک بر یک به پایان رسید. در آن مسابقه ما خیلی تحت فشار تیم حریف بودیم اما بالاخره موفق شدیم گل تساوی را به حریف بزنیم و یک امتیاز حساس را دشت کنیم. در آن مسابقه من خیلی خوب بازی کردم.
دیدگاه شما