نمکستان : مرجانه گلچین بازیگر تئاتر ، تلویزیون و سینمای کشورمان متولد دوم اسفند سال ۱۳۴۷ در شهر رشت است. وی فارغ التحصیل هنرستان موسیقی و لیسانس کارگردانی سینما از دانشگاه سوره بوده و فعالیت در عرصه بازیگری را از سال ۱۳۶۰ آغاز کرده است. این بازیگر اهل ورزش است و در پخت غذاهای شمالی مهارت دارد. وی اهل برند و مارک نیست و هر چیزی که از نظرش خوب باشد را می پوشد.
خانواده مرجانه گلچین :
مرجانه گلچین در خانواده ای هنرمند متولد شد. پدرش اهل زنجان و افسر نظامی ارتش بوده است. مادرش خانه دار و از توابع شهر رشت می باشد. به این خاطر مرجانه اصالتا رشتی و ترکی است وی پدرش را در سن کم از دست داد و با مادر و برادر و خواهرش زندگی می کرد. او خواهر منیژه گلچین ( بازیگر ) و دختر عموی نادیا دلدار گلچین ( بازیگر ) است. منیژه و مرجانه هر دو در زمینه موسیقی و بازیگری فعالیت می کنند. در ابتدا خواهرش وارد بازیگری شد و سپس با تشویق او مرجانه گلچین نیز پا به عرصه بازیگری گذاشت.
همسر مرجانه گلچین :
مرجانه گلچین بازیگر تلویزیون و سینما در گذشته یک ازدواج ناموفق داشته و اکنون مجرد است. وی در گذشته با کریم آتشی ازدواج کرد اما زندگی مشترکشان پایدار نبوده و از هم جدا شدند. کریم آتشی متولد ۵ فروردین فارغ التحصیل دکترای علوم سیاسی و کارشناسی مهندسی عمران بوده و کارگردان و فیلم نامه نویس ایرانی است.
ماجرای ازدواج و طلاق مرجانه گلچین :
مرجانه گلچین و همسرش کریم آتشی ( احتمالا به مدت ۱۰ سال ) با هم زندگی کردند و پس از آن متاسفانه نتوانستند با هم زندگی کنند و طلاق گرفتند. شایعه های در مورد بچه های مرجانه گلچین وجود دارد که تماما کذب است. وی نتوانسته است مادر شود.
پس از شروع زندگی مشترک به انگلیس مهاجرت کرد و به دلیل اینکه خواهر و برادرش در انگلیس زندگی می کنند تصمیم گرفت در آنجا برای همیشه بماند. اما بعدها منصرف شد و پس از ۱۰ سال زندگی در انگلستان به ایران بازگشت و فعالیت بازیگری اش را ادامه داد.
همسرش برایش شرط گذاشته بود که دیگر نباید کار بازیگری انجام دهد که او هم حدود ۱۰ سال از حرفه بازیگری دور ماند و پس از آن نتوانست دور از بازیگری را تحمل کند و مجددا به تلویزیون و سینما بازگشت و احتمالا به همین دلیل از همسرش جدا شد.
سابقه فعالیت مرجانه گلچین :
مرجانه گلچین از سن ۹ سالگی با تشویق خواهرش پا به عرصه بازیگری گذاشت. وی برای اولین بار در سال ۱۳۶۱ با ایفای نقش در یک مجموعه تلویزیونی مقابل دوربین رفت و پس از آن به سمت تئاتر رفت و در آنجا تجربه کسب نمود. فیلم قصه زندگی ساخته خسرو شجاعی و گل مریم ساخته حسن محمدزاده اولین فیلم های سینمایی هستند که مرجانه گلچین در آن بازی نمود. وی در سال ۱۳۶۴ با نقش آفرینی در سریال آئینه تا حدودی در میان مردم دیده و شناخته شد. در دهه ۶۰ چندین سریال و فیلم سینمایی بازی کرد و دهه پرکاری برای او بود.
مرجانه گلچین در سال ۷۴ تصمیم گرفت به انگلیس مهاجرت کند و حدود ۱۰ سال در آنجا زندگی کرد. اما در نهایت در سال ۱۳۸۳ به ایران بازگشت و با بازی در سریال زیرزمین ساخته علیرضا افخمی مجدد کار خود را آغاز کرد. سریالی که وی را مشهور ساخت، سریال بزنگاه به کارگردانی رضا عطاران است که در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۸۷ از شبکه سه سیما پخش شد. سه دونگ سه دونگ، نقطه سر خط و نفس گرم از آثار مطرح وی به شمار می آیند. مرجانه گلچین در شبکه نمایش خانگی نیز حضور فعال دارد. وی در سریال شاهگوش ساخته داوود میرباقری، این زن ها و با من شوخی نکن بازی کرده است.
وی در تئاترهایی از جمله کردکان، سوگ سیاوش، آخرین اسفندیار، عاشقانه با پای برهنه و بیژن و منیژه حضور داشته و علاوه بر آن دوبلور انیمیشن شب “قبل از کریسمس” می باشد. این بازیگر مدتی در رادیو نیز فعالیت می کرد.
فعالیت در عرصه موسیقی :
مرجانه گلچین و خواهرش منیژه علاوه بر بازیگری در عرصه موسیقی نیز فعالیت می کنند. وی فارغ التحصیل هنرستان موسیقی است و به طور تخصصی تار می نوازد وی در این مورد گفت : خوشحالم که در فضایی بزرگ شدم که موسیقی حرف اول و آخر را می زد خیلی وقت ها دلم می سوزد که فعالیتم در کار تصویر بیشتر شده و باعث شده که از رشته اصلی ام و سازم که تار است دور بیفتم
صفحه اینستاگرام مرجانه گلچین :
مرجانه گلچین با آیدی marjanegolchin در اینستاگرام فعالیت می کند.
فیلم های سینمایی مرجانه گلچین :
- آرماندو (۱۳۹۷)
- شب عید (۱۳۹۷)
- غزاله (۱۳۹۵)
- شاباش (۱۳۹۵)
- خنده در باران (۱۳۸۹)
- متهم (۱۳۷۵)
- دام (۱۳۷۴)
- سلام به انتظار (۱۳۷۴)
- بی قرار (۱۳۷۳)
- عروسی خون (۱۳۷۳)
- مجازات (۱۳۷۳)
- ضربه طوفان (۱۳۷۲)
- چشمهایم برای تو (۱۳۷۱)
- چهارشنبه عزیز(۱۳۷۱)
- دو نیمه سیب (۱۳۷۰)
- دیدار در استانبول (۱۳۷۰)
- دو سرنوشت (۱۳۶۸)
- رانده شده (۱۳۶۸)
- شب بیست و نهم (۱۳۶۸)
- پرنده کوچک خوشبختی (۱۳۶۶)
- گل مریم (۱۳۶۶)
- قصه زندگی (۱۳۶۵)
مجموعه تلویزیونی مرجانه گلچین :
- تله تئاتر ” حنایی و روباه مکار ” (۱۳۶۴)
- آئینه (۱۳۶۴)
- درخت دوستی (۱۳۶۶)
- سلامتی چه خوبه (۱۳۶۸)
- چراغ خانه(۱۳۶۸)
- ازدواج پرماجرا (۱۳۶۸)
- گزارش، نقطه صفر (۱۳۷۱)
- آینه عبرت (۱۳۷۲-۱۳۶۷)
- تازیانه بر باد (۱۳۷۴)
- گریز (۱۳۷۵)
- سقوط (۱۳۷۸)
- پنجره (۱۳۸۴)
- کلانتر ۲ (۱۳۸۴)
- زیر زمین (۱۳۸۵)
- بزنگاه (۱۳۸۷)
- تله فیلم “پل” (۱۳۸۷)
- شمس العماره (۱۳۸۸)
- خوش نشین ها (۱۳۸۹)
- دارا و ندار (۱۳۸۹)
- سه دونگ، سه دونگ (۱۳۸۹)
- راه در رو (۱۳۹۰)
- نقطه سر خط (۱۳۹۰)
- دزد و پلیس (۱۳۹۱)
- نفس گرم (۱۳۹۴)
مصاحبه خانواده سبز با مرجانه دلدار گلچین :
مرجانه گلچین زیاد اهل مصاحبه نیست. خودش میگوید: «این کم مصاحبه کردن من به این خاطر است که به شدت از حاشیه گریزانم دلم نمیخواهد حرفی بزنم که طور دیگری از آن برداشت شود.» اما خب خوشبختانه او در مراسم اختتامیه سریال «شاهگوش» روی ما را زمین نینداخت و در اوج شلوغی و سر و صدا با ما به گفتگو نشست. در صدایش می توانی براحتی ردپایی از نقش هایش را جستجو کنی و در نگاهش هم یک خونسردی توام با شیطنت موج میزند. گفتگوی ما را بخوانید …
همان مرجانه ام :
این که میگویید بعد از گذشت سالها چه تغییری کردم باید بگویم تغییر خاصی به لحاظ رفتاری نکردم، عمده ترین تغییری هم که در من ایجاد شده بر اثر گذر زمان بوده است مثل هر فرد دیگری گذر زمان باعث شده که در قیاس با گذشته شیطنت هایم کمتر شود و با خونسردی بیشتری رفتار کنم.
طعم دو جنس شهرت! را چشیدم
طی سالهای اخیر من طعم دو جنس متفاوت شهرت را چشیده ام، در دهه شصت به خاطر بازی در فیلمهای درام بیشتر من را به عنوان یک ستاره جوان می شناختند. اما خب بعد از مدتی وقفه و حضور دوباره در عرصه بازیگری با سریال «بزنگاه»، مسیر حرفه ای من تغییر پیدا کرد و من نقش زنهایی را بازی کردم که تا به آن روز، نظیرش کمتر در تلویزیون دیده می شد، این نقش هم به مانند نقشهای گذشته حسابی به دل مخاطبان نشست و باعث شد شهرت را از جنس جدیدی تجربه کنم، این بار هم مثل دهه شصت مخاطبان بازیهای من را دوست داشتند و به کارهایم توجه نشان می دادند.
کلیشه نشـدم، امـا…
این که می گویید شاید بازی در نقش های اخیرم باعث شده که کلیشه بشوم، باید بگویم با بخشی از این سوال موافقم و بخشی دیگر نه…، دلیلش این است که وقتی شما یک نقش را خوب ارائه میدهید و مخاطب از شما میخواهد که این نقش را تکرار کنید و از طرف دیگر پیشنهادهایی هم که به شما میشود همه از این جنس است چاره ای دیگر ندارید به جز اینکه این موضوع را بپذیرید و تصمیم بگیرید که این نقش ها را به نوعی امضا برای خودتان بدل کنید و در هر اثری بخشی از آن را به کار بگیرید، فکر می کنم این موضوع باعث میشود شما به آن مفهوم عام به کلیشه دچار نشوید، بسیاری از کمدین های معروف در دنیا هم، امضاهای خودشان را در بازی هایشان داشتند، اما خب؛ بدم هم نمیآید فضا به گونه ای فراهم شود که بار دیگر بتوانم نقش هایی در فضاهای متفاوت را هم بازی کنم.
دلم برای نقش جدی تنگ شده
بالاخره هر بازیگری دوست دارد در قالب های متفاوت خودش را محک بزند، در ابتدای فعالیتم در عرصه بازیگری هم این موضوع را ثابت کردم که میتوانم در قالب های مختلف بازی کنم، اما خب این روزها اکثر نقش هایی که به من پیشنهاد میشود در قالب کمدی است. بدم نمی آید فضایی ایجاد شود که بار دیگر فضای جدی را تجربه کنم و ایفاگر یک نقش متفاوت باشم.
خطر! میانسالی نزدیک است
نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که در ایران بازیگران به ویژه خانم ها وقتی به دوره میانسالی میرسند، خطر دیده نشدن تهدیدشان میکند! چرا که معمولا برای زنها در این سال، نقش های خوبی نوشته نمیشود، اکثر نویسنده ها و کارگردان ها، آنها را به آشپزخانه تبعید می کنند و نقش های کلیشه ای را برایشان در نظر میگیرند، در حالی که در دنیا چنین نگاهی وجود ندارد و بازیگرها در میانسالی تازه به اوج شکوفایی در بازیگری میرسند.
مادر نشدم
«من مادر نشدم.» این جمله شاید خیلی کوتاه باشد اما تصمیم گیری برای آن کار راحتی نبود اما تصمیمی بود که گرفتم. دلیلش هم این بود که من عاشق کارم بودم و این وقف بودن در کار با مسئولیت مادری ام در تضاد بود. به خودم میگفتم، بچه رسیدگی و پرستاری میخواهد و نمی توان او را به بهانه کار به حال خود رها کرد.
مگر میشود یک شمالی دستپختش بد باشد
شمالیها دست پخت شان خوب است، این را هر کسی که یکبار مهمان سفره یک شمالی باشد، تایید میکند، درست به خاطر همین قانون هم باید بگویم من دستپختم خوب است. البته بخشی از این موضوع به این خاطر است که من با عشق و علاقه خاصی غذا درست میکنم و معمولا برای این کار وقت میگذارم، شاید به خاطر همین هر کسی دستپخت من را میخورد از آن تعریف میکند هر چند برخی میگویند این دستپخت خوب در ما، ریشه وراثتی دارد، چون مادر و خواهرهای من هم دست پخت خوبی دارند .همچنین من عاشق پخت غذاهای ایرانی هستم و در خانه ام هم همیشه غذاهای ایرانی درست میکنم.
فصل تازه برای من
در مقطعی حس کردم که نیاز به استراحت دارم، به همین خاطر به انگلیس و نزد خواهر و برادرهایم سفر کردم، در طول آن دورانی که از بازیگری دور بودم از مرحله جوانی عبور کردم و به میانسالی رسیدم، بعد از بازگشتم خیلی نگران بودم، با خودم می گفتم دیگر نمی توانم به روزهای اوج گذشته ام بازگردم اما انتخاب هوشمندانه رضا عطاران در سریال «بزنگاه» باعث شد فصل تازهای در بازیگری من رقم بخورد.
عاشق سبزیجاتم
من به طبخ غذا در خانه اهمیت زیادی میدهم، حس میکنم غذا درست کردن در خانه ضمن ارزش سلامتی، باعث میشود که شما از بیماری دور شوید و از همه مهمتر باعث میشود اعضای خانواده هم دور هم جمع شوند، شاید به خاطر همین موضوع هست که همیشه سعی میکنم در خانه غذا درست کنم و کمتر به رستوران بروم.
نقش هایم را در خیابان پیدا میکنم
خیلی ها به من میگویند این نقش هایی که شما بازی میکنید، خیلی واقعی هستند، مثلا خاله یا عمه و… دقیقا همان خصوصیات را دارند، چکار می کنید که نقش هایتان آنقدر واقعی از آب در می آید. شاید بخشی از این موضوع به این خاطر است که من نقش هایم را از دل جامعه انتخاب می کنم و به قانون «خوب دیدن» در بازیگری عمل میکنم، من همیشه در کوچه و خیابان به حرکات مردم دقت میکنم و آنها را با دقت به ذهنم می سپارم و همین موضوع باعث می شود که نقش های من به مردم جامعه نزدیک شود، چون در واقع وام گرفته از آنهاست.
«شاهگوش» اعتماد مردم را برگرداند
خوشبختانه پخش سری پایانی شاهگوش هم به پایان رسید. میگویم خوشبختانه چون بدبینی هایی که در وادی ساخت سریال ها در شبکه نمایش خانگی به وجود آمد، باعث شده بود مردم نسبت به این سبک سریال ها بی اعتماد شوند، اما خوشبختانه سریال شاهگوش ما را سرافراز کرد. تجربه کار با داوود میرباقری در این سریال برای من بسیار شیرین بود و باعث شد که من شاهگوش را بسیار دوست داشته باشم، قصه سر راست و جذاب این کار در کنار کارگردانی خوب آقای میرباقری و بازی همکاران عزیزم این کار را به یاد ماندنی کرد. خاطره خوش از این سریال باعث شد، تصمیم بگیرم بار دیگر در یک سریال دیگر ویژه شبکه نمایش خانگی بازی کنم.
نزدیک روزهای مدرسه که میشود، قلبم به تپش در میآید، باور میکنید، قلبم میتپد! حتی شبها که میخوابم، به عشق دوران کودکی و خاطرات زیبای آن روزها میخوابم و خاطرات کودکی ام را مرور میکنم. یاد همکلاسی هایم میافتم، به خودم میگویم که الان کجا هستند، چه کار میکنند، آرزو میکنم سال تحصیلی ۳۹، سال خوبی برای بچه ها باشد… به من که آن روزها خیلی خوش میگذشت و خاطرات خوبی از آن زمان دارم، راستش را بخواهید هم نسل های من یادشان می آید، مدرسه رفتن را خیلی دوست داشتیم و حالا که فکر میکنم متوجه میشوم که چرا آن زمان مدرسه رفتن برای ما لذتبخش بود، به خاطر صداقت دوران کودکیمان بود…
همسر سابق مرجانه گلچین کریم آتشی
دیدگاه شما