کوروش سلیمانی با انتشار این عکس درباره آن نوشت:«سال هشتاد و یک باید باشد. سرِ سریال آواز مهِ حسینعلی فلاح لیالستانی، لاهیجان، حیاط همان ساختمان پنج طبقه که ماه ها محل اسکان ما بود، همانجا گریم می شدیم و لباس می پوشیدیم ... در داستان آقای گرجستانی ستوان بازنشسته ای بود که از جنگ بازگشته بود و من شهیدی که در دنیای خاص لیالستانی با زخم همیشه تازه ای که بر سینه داشتم _ و در عکس پیداست _ حرف می زدم و راه می رفتم ...محتمل صبح روزی بهاری ست و ما داشته ایم جمع می شده ایم در حیاط که بعد برویم سر صحنه و اینجا در فاصله ی آماده شدن و آمدن سایرین به یادگار با دوربین ساده ام در کنار سیروس گرجستانی عزیز عکسی با افتخار برداشته ام ...
"سیروس گرجستانی" از نسل بازیگران سخت کوشی بودند که برای بازی و هنرشان ارزشی خاص و بسیار قائل اند. به تمرین و کار روی متن و آمادگی بیانی و بدنی توجه بسیار داشتند و من بارها ایشان را در زمان های خالی در حال ورزش و دویدن در خیابان و طبیعت لاهیجان دیده بودم ... خاطرم هست که تمام دیالوگ های خود را در صفحاتی مجزا با خودکار ودست خط خود رونویسی کرده بودند و بارها و بارها آن را تا زمان ضبط مرور می کردند ... در فرصت هایی که دست می داد از نمایش هایی که کار کرده بودند و سختی هایی که در راه تئاتر متحمل شده بودند حرف می زدند و بسیار شوخ طبع، آرام و با همه مهربان بودند ...
امروز ابتدا از طریق ارسطو متوجه شدم اوهم آسمانی شده و بعد پیگیری و خبر رسمی ... خیلی متاسفم، خیلی، ایشان کم نظیر و دوست داشتنی بودند ... تسلیت به خانواده ی گرامی و هنرمند ایشان، تسلیت به همکاران بازیگرم و تسلیت به همه ی کسانی که با بازی های او خاطره داشتند ... روحتان شاد و قرین رحمت الهی آقای گرجستانی عزیز و بزرگوار ... خداحافظ ...»
دیدگاه شما