«مهدی-ب» مردی که حدود دو ماه قبل به اتهام قتل هولناک یک جوان ۳۰ ساله و با صدور دستورات ویژه قضایی دستگیر شده بود، در اعترافاتی تکان دهنده راز این جنایت را در حضور دادستان عمومی و انقلاب طرقبه شاندیز فاش کرد.
متهم این پرونده جنایی که پس از تکمیل تحقیقات و بازجوییهای تخصصی و با دستور بازپرس ناصری (بازپرس شعبه سوم دادسرای عمومی و انقلاب طرقبه شاندیز) توسط کارآگاهان پلیس آگاهی به محل رها کردن جسد هدایت شده بود، مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد تا زوایای پنهان این جنایت را روشن کند.
هنگام بازسازی صحنه قتل که با حضور قاضی سیدهادی سبحانی (دادستان) صورت گرفت ابتدا سرگرد قیطاقی (رئیس پلیس آگاهی طرقبه شاندیز) به تشریح خلاصهای از محتویات پرونده و چگونگی دستگیری متهمان با دستورات ویژه دادستان پرداخت و سپس «مهدی-ب» (متهم ۳۴ ساله) پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی پرونده که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند، لب به اعتراف گشود و گفت: من و سوری (همسر مقتول) چند ماه قبل از جنایت و در رفت و آمدهای خانوادگی به یکدیگر دل بستیم. آن زمان سوری از همسرش بسیار عصبانی و ناراحت بود. او میگفت: همسر معتادم مرا کتک میزند به طوری که از زندگی با او خسته شده ام!
متهم افزود: درد دلهای او با من ادامه یافت و مدام از شرایط بد زندگی اش ناله میکرد تا این که روابط ما به ارسال پیامک و تماسهای تلفنی کشید. در این میان شدت علاقه عاطفی من به سوری هر لحظه بیشتر میشد و در واقع سنگ صبورش شده بودم. هنوز بیشتر از دو ماه از این ارتباط نامتعارف نگذشته بود که روزی پیشنهاد قتل همسرش را مطرح کرد. اگرچه خیلی تردید داشتم و سعی میکردم او را از این تصمیم منصرف کنم، ولی وسوسههای شیطانی رهایم نمیکرد به همین دلیل در نقشه شوم این جنایت با سوری همراه شدم تا برای رسیدن به یکدیگر، همسرش را از میان برداریم! قرار بود سوری با دادن سم یا قرص همسرش را به قتل برساند و من هم به او کمک کنم، ولی موفق نشدیم. حتی یک بار چند روز قبل از وقوع جنایت هم تلاش برای قتل او به نتیجه نرسید که با شیرموز و چای آلوده و بازکردن شیرگاز قصدداشتیم نقشه این جنایت را اجرا کنیم!
ولی نهم مهر سال ۸۹ شرایط قتل فراهم شد. آن شب همسرم دچار درد زایمان شد و او را به بیمارستان رساندیم!
سوری هم از این فرصت استفاده کرد و به بهانه بردن لباس برای نوزاد، همسرش را به محل جنایت کشاند. او به من که در بیمارستان بودم پیامک دادکه به شوهرش قرص زیادی خورانده و اکنون خیلی گیج است! من هم که به دنبال این شرایط بودم بلافاصله برای آوردن لباسهای نوزاد از بیمارستان خارج شدم و نزد سوری رفتم. دو نفری پیکر بیهوش شوهرش را درون پراید سفید انداختیم و به جاده نغندر بردیم. آن جا من چند ضربه با چاقوی آشپزخانه بر پیکر «ح- ج» (همسر سوری) زدم و جسد را در جایی انداختیم که دیده نشود!
متهم این پرونده جنایی که در حضور قاضی سبحانی (دادستان) و بازپرس پرونده جزئیات این جنایت وحشتناک را بازگو میکرد، در ادامه اعترافاتش افزود: سپس از بزرگراه میثاق (آیت ا... رفسنجانی) سوری را به منزلش رساندم و چاقو (آلت قتاله) را نیز در همان بزرگراه انداختم. بعد از آن به خیابان عدل خمینی (ره) (محل سکونت متهم) بازگشتم و تاکسی مرحوم را که مقابل خانه ما بود به چند خیابان بالاتر بردم و رها کردم!
وی گفت: بعد از این ماجرا و در حالی که بسیار نگران بودم به صورت پنهانی و با یک سیم کارت مخفی با سوری در ارتباط بودم تا این که او را به عقد موقت خودم در آوردم!
گزارش خراسان حاکی است، در ادامه بازسازی صحنه قتل، همسر مقتول نیز مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و ضمن تایید اظهارات متهم اصلی پرونده گفت: از زندگی با همسرم خسته شده بودم او مرا کتک میزد به همین دلیل و بعد از ارتباط مخفیانه با مهدی چند بار تصمیم به قتل گرفتم، اما میترسیدم و دستانم میلرزید! دست و پایم را گم میکردم به همین دلیل نتوانستم نوشیدنیهای آلوده را به او بخورانم. تا این که شب به دنیا آمدن فرزند مهدی از همسرم خواستم تا برای بردن لباسهای نوزاد به بیمارستان، به منزل مهدی برویم. او تاکسی خودش را مقابل منزل مهدی پارک کرد و ما به داخل منزل رفتیم که آن جا موفق شدم قرصها را به او بخورانم و سپس موضوع را به مهدی اطلاع دادم! او کارمند بانک بود و به یکدیگر علاقهمند شده بودیم، ولی نمیدانم چگونه این ماجرا بعد از ۹ سال لو رفت. بنابر گزارش خراسان، در پی اعترافات صریح متهمان و با دستور مقام قضایی، بازسازی صحنه قتل به پایان رسید و متهمان برای سیر مراحل قانونی پرونده روانه زندان شدند.
سابقه خبر
دوازدهم مهر سال ۸۹، رهگذری در تماس با پلیس ۱۱۰، از وجود جسدی در زمینهای کشاورزی اطراف جاده نغندر در منطقه طرقبه شاندیز خبر داد. دقایقی بعد با حضور قاضی کشیک دادگستری و نیروهای انتظامی در محل کشف جسد، تحقیقات در این باره آغاز و مشخص شد جسد مربوط به جوان ۳۰ سالهای به نام «ح-ج» است که با وارد آمدن ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. با شناسایی هویت جسد، همسر مقتول که ماجرای گم شدن شوهرش را به پلیس گزارش کرده بود، مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: همسرم نهم مهر (سال ۸۹) سوار بر تاکسی از منزلمان واقع در بولوار عدل خمینی (ره) خارج شد و دیگر بازنگشت! هرکجا به ذهنم میرسید سرزدم، ولی اثری از شوهرم نیافتم به همین دلیل ماجرا را به پلیس گزارش دادم، ولی شوهرم معتاد به مواد مخدر بود و احتمال دارد توسط یک زن که خرده فروش مواد مخدر است و شوهرم از او مواد میگرفت و گاهی هم برای او مواد فروشی میکرد به قتل رسیده باشد!
گزارش خراسان حاکی است، چند روز بعد تاکسی رها شده مقتول چند خیابان بالاتر از محل سکونتش کشف شد و بدین ترتیب بررسیهای تخصصی پلیس در این باره ادامه یافت تا این که حدود دو ماه قبل کارآگاهان پلیس آگاهی که با هدایت و راهنمایی سرهنگ علی اکبر حسین پور (فرمانده انتظامی طرقبه شاندیز) این پرونده جنایی را زیر ذره بین قرار داده بودند، به سرنخهایی رسیدند که نشان میداد همسر مقتول در هیچ مرکز اداری و انتظامی و حتی دادگستری شماره تلفنی از خود به جا نگذاشته است، همین موضوع ظن کارآگاهان را برانگیخت و آنها با نظارت مستقیم دادستان عمومی و انقلاب، تحقیقات گستردهای را آغاز کردند که در نهایت به سیم کارت مخفی سوری (همسر مقتول) رسیدند. این گونه بود که راز پیامکهای هوس آلود فاش شد و کارآگاهان با مجوز قضایی، همسر مقتول را بازداشت کردند و آنان به دنبال اعترافات این متهم به سراغ مهدی رفتند و او را در محل کارش (بانک) به دام انداختند./روزنامه خراسان
دیدگاه شما