به گزارش رکنا، زن جوان افزود: ۵ سال قبل حمید به خواستگاری ام آمد و خانواده ام بدون انجام تحقیقات و فقط به واسطه آشنایی و اعتمادی که به عموی او داشتند جواب بله گفتند و ما با هم نامزد شدیم. ما زندگی مشترک خود را خیلی زود آغاز کردیم اما شوهرم حرکات و رفتار مرموزی داشت و در مدت کوتاهی فهمیدم او فردی هوس باز است و با زنان خیابانی رابطه دارد. همان موقع می خواستم موضوع را به خانواده ام اطلاع بدهم ولی وقتی که وضعیت زندگی پدرم را با ۶ سر عائله به یاد آوردم نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم بسوزم و بسازم.
زیور ادامه داد: ۴ سال از ازدواج ما گذشت و همسرم با توسل به زور و تهدید مجبورم کرد خانمی را که از آشنایان دور ماست و وضعیت مالی خوبی دارد برایش خواستگاری کنم. اول راضی نبودم چنین کاری انجام بدهم. اما شوهرم دست بردار نبود و آن قدر کتکم زد که قبول کردم و این زن ۴۴ ساله را برای شوهر ۲۹ ساله ام خواستگاری کردم.
با این ازدواج، حمید مرا نیز به خانه هوویم برد و ما زندگی جدیدی را آغاز کردیم. یک سال از این ماجرا گذشت و من صاحب فرزندی شدم اما شوهرم که می گفت حوصله نق و نوق بچه را ندارد من و هوویم را با این طفل معصوم رها کرد و الان مدت ۷ ماه از گم و گور شدن او می گذرد.
در این مدت هوویم مثل یک خواهر واقعی از من نگهداری کرده است و ما هیچ مشکلی با هم نداریم و حتی آرزو می کنیم خبر مرگ این مرد هوس باز را برایمان بیاورند تا از دست او راحت شویم. اما امروز به این جا آمده ایم تا از بلاتکلیفی دربیاییم و می خواهیم طلاق بگیریم. هوویم می گوید اصلا غصه نخور، خودم تا روزی که زنده ام کنار تو و بچه ات هستم.
دیدگاه شما