ساعت 10 صبح 14 روز فروردین ماه امسال حادثه آتش سوزی هولناکی در مغازه میوه فروشی در خیابان سهروردی جنوبی رخ داد و وقتی ماموران پلیس و سازمان آتش نشانی در محل حاضر شدند با 2 برادر که در این حادثه دچار سوختگی شده اند که خیلی زود این دو برادر به بیمارستان منتقل شدند.
مصطفی 40 ساله پس از انتقال به بیمارستان به خاطر شدت سوختگی به کام مرگ فرو رفت و جواد برادر کوچک قربانی آتش سوزی مرگبار نیز روی تخت بیمارستان تحت درمان قرار گرفت.
اظهارات همسر قربانی
همسرم مصطفی با حضور در اداره پلیس ادعا کرد که شوهرش در ماجرای آتش سوزی عمدی برادرشوهرش به قتل رسیده و مصطفی در آخرین لحظه مرگش از او خواسته تا حقش را بگیرم و من تا آخر در دفاع از همسرم حقش را می گیرم.
این زن به ماموران گفت: شاهدان مشاهده کردند که جواد در 2 مرحله روی همسرم بنزین ریخته و او را آتش زده است و از قبل نیز جواد تهدید کرده بود اگر مصطفی به مغازه میوه فروشی بیاید او را آتش می زند.
بازداشت جواد پس از درمان
جواد که از ناحیه دست و سر دچار سوختگی شده بود پس از درمان به دستور بازپرس پرونده دستگیر و به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد.
جواد 34 ساله در اظهاراتش به ماموران گفت: قصد آتشسوزی نداشتم و تنها قصد ترساندن او را داشتم و مغازه را از پدرم تا سال 1402 اجاره کرده بودم ولی مصطفی مغازه در مغازه کار کند و دستگاه پوز خودش را به مغازه آورده بود ، فقط میخواستم او را بترسانم. با هم درگیر شدیم و در یک لحظه بنزین را روی خودم و مصطفی ریختم که ناگهان مغازه منفجر شد و نمی دانم چطور از آنجا بیرون آمدیم.
رضایت اولیای دم
جواد پس از تحقیقات ابتدایی به عنوان مظنون به قتل برادرش به زندان منتقل شد تا در بیمارستان زندان تحت درمان قرار گیرد اما چند روز پس از دستگیری جواد خانواده وی که اولیای دم مصطفی هستند با حضور در دادسرای امورجنایی تهران رضایت خود را برای بخشیده شدن پسرشان اعلام کردند.
حرف های پدر داغ دیده
این پدر که حرفهای عروسش را رد می کند در حالیکه اشک می ریزد می گوید مصطفی هم پسرم بود و هیچ پدر و مادری به مرگ فرزندش راضی نیست.
وی گفت: مصطفی 2 میلیارد بدهکاری داشت و تهدید می کرد اگر او را کمک نکنیم خودش را از پشت بام به پایین می اندازد به خاطر همین چند سال قبل یک خانه در مشهد فروختم و پولش را به پسرم دادم و بعد از آن نیز یک خانه کوچک به ارزش 300 میلیون تومان فروختم و پولش را به مصطفی دادم، حتی برای اینکه کارش راه بیفتد از بانک دسته چک گرفتم و همه صفحاتش را امضا کرد و در اختیار مصطفی قرار دادم.
این پدر ادامه داد: مصطفی میخواست به مغازه میوه فروشی برود و کار کند که به او می گفتم اگر به نیرو باشه پسرم حسین بیشتر نیاز دارد که در مغازه کار کند. همه این اتفاقات به خاطر ویروس کرونا بود که باعث تعطیلی مغازه اش شده بود.
وی عنوان کرد: مصطفی یک هفته قبل از این اتفاقات به خانه آمد و با یک اسلحه که نمی دانم واقعی بود یا اسباب بازی تهدید کرد باید مغازه میوه فروشی را به او بدهم و اگر این کار را نکنیم همه خانواده را می کشد و با ته اسلحه اقدام به شکستن شیشه ویترین کرد و رفت.
باور کنید ما فکر نمی کردیم مصطفی می خواهد چه کار کند وگرنه شب در مغازه می ماندم و خودم میمردم که شاهد مرگ پسرم نباشم.
مادر عروسم می گوید که جواد مغازه را آتش زده و آنها بودند که به من زنگ زدند و گفتند بیا مغازه و پسرانت سوختند، چرا آنها که آنجا بودند به مصطفی کمک نکردند؟!
این مرد عنوان کرد: از جواد شنیدم وقتی به مغازه می رود مشاهده می کند که مصطفی دستگاه پوز خودش را به مغازه آورده برادرش می گوید اگر بیرون نری مغازه را آتش می زنم که بین آنها درگیری رخ می دهد.
پدر داغ دیده در خصوص نوه پسرش می گوید: ماهور از خون من است و اول از همه ما باید بدهکاری پدرش را بپردازیم و پس از آن هرچه ماند برای ماهور است و یک هزار تومانی از سرمایه پسرم به زندگی ام نمی آید چون نیاز ندارم و هرچه هست برای ماهور است.
برادر قربانی آتش سوزی مرگبار
حسین که دو سال از مصطفی کوچکتر است در خصوص این اتفاقات گفت: رابطه من با مصطفی خیلی صمیمی بود و روزی 2 بار با هم صحبت می کردیم و با جواد هم رابطه خوبی دارم.
وی افزود: روزی 2 بار با جواد که در زندان است صحبت می کنم و او نیز از این اتفاقات ناراحت است.
این پسر جوان ادامه داد: دو هفته قبل از این اتفاقات مصطفی با من و دایی ام صحبت می کرد و می گفت که روز 13 فروردین مغازه را آتش می زنم و جواد را از مغازه می اندازم بیرون، ما با او صحبت می کردیم و اما او دیگر چیزی متوجه نبود و ما هم فکر نمی کردیم مصطفی می خواهد چنین کاری کند ، اگر می دانستم شب در مغازه می ماندم.
کرونا ویروس باعث شده بود مغازه اش را تعطیل کند و همیشه به مصطفی می گفتم اگر 20 میلیارد سرمایه داری 2 میلیاردش را بدهکار هستی و آن را پرداخت می کنی جای ناراحتی ندارد و من هم در این روزهای کرونایی یک ماه به اندازه 3 روز فروش داشتم.
وی افزود: چند سال مغازه میوه فروشی دست مصطفی بود و هر قدر که خودش دوست داشت به پدرم پول می داد اما جواد مثل یک آدم غریبه مغازه را 500 میلیون تومان رهن و اجاره 18 میلیونی کرایه کرده بود.
پسر جوان ادامه داد: روز حادثه در خانه خواب بودم که کارگر مغازه به من زنگ زد و گفت که مغازه منفجر شده است. وقتی به مغازه رفتم کارگر مغازه عنوان کرد که از صبح مصطفی به مغازه آمده بود و ساعت 10 صبح بود که جواد سوار بر نیسان به مغازه می آید که ابتدا داخل مغازه 3 خانم در حال خرید بودند و صبر می کند مشتریان از مغازه خارج شوند و بعد برای صحبت به مغازه برود.
از کارگر مغازه شنیدم که وقتی جواد وارد مغازه شد ما هم برای اینکه آنها راحت باشند از مغازه بیرون رفتیم که جواد کرکره مغازه را کمی پایین داد و کارگرمان گوشی موبایلش را بر می دارد که در همان لحظه مغازه منفجر می شود.
وی گفت: چطور می گویند یکی از شاهدان در حال برداشتن خیار از مغازه بوده و حادثه را دیده است اما در این انفجار که در 20 سانتی متری او رخ داده هیچ اتفاقی برایش نیفتاده است.
برادر جوان ادامه داد: از جواد شنیدم که ابتدا مصطفی از مغازه خارج شد و پس از آن خودش بیرون آمده اما مادر عروسمان به جای اینکه آتش مصطفی را خاموش کنند به سراغ جواد رفته و او را کتک زدند.
بنا به این گزارش، تحقیقات تکمیلی در خصوص این پرونده در اداره 10 پلیس آگاهی تهران ادامه دارد.
رکنا
دیدگاه شما