اول بگویم: این جنایت نشان تحجر و بیفرهنگی با سپر «غیرت» است. غیرتی کور و کر، نه غیرتی انسانی/ اخلاقی و ملی
دوم: همچنان که بارها گفتهام من مشکلی با طرح هیچ موضوع و تمی در سینما ندارم: خیانت، جنایت یا هر موضوع ملتهب اجتماعی، سیاسی یا فردی دیگر. مهم، از نظر من «چگونگی» و پرداخت آن است؛ نوع پرسش از موضوع و نوع نسبتی که با آن برقرار میکنیم. این نسبت است که نشان میدهد موضوع ملتهب برایمان دستاویز فولکفروشی و وطنفروشی است یا موضوع برایمان «مسئله» است
گفتهام که خانه پدری، فیلم بدی است و ضدملی ؛ با یک موضوع مهم اجتماعی. فیلمساز ما خوشبختانه برخلاف قبادی و مخملباف که به خاطر جایزههای جهانی، همه چیز را به فروش میگذارند –خود، سرزمین و...- ناخواسته و شتابزده چنین فیلمی را ساخته. مستقل از تکنیک ضعیف و ناتوان فیلم، فیلمنامه نیز بسیار سطحی و ولنگار است.
به هیچ آدمی رسیده نشده و همه یا تیپاند یا ماقبل آن. بدتر از همه شخصیتپردازی پدر است و تعمیم جنایت او به چندین نسل بعدی. و این برخلاف نظر فیلمساز «نیشتر زدن و هشدار دادن» هم نیست، بلکه ارائه تصویری مخدوش و تاریک از ایران است و متاسفانه با توقیفهای پیدرپی مانع از بحث جدی درباره آن.
خانه پدری «حقانیت» ندارد . وقتی فیلم یا اثری حقانیت مییابد که پرداخت -و بیان- درست باشد. حق و حقانیت داشتن، یعنی مسئله داشتن –و دردمند بودن- و اندازه نگه داشتن؛ که این مهم از تکنیک –و فرم- دریافت میشود.
نمیدانم اگر این پدر، فیلم خانه پدری را میدید آیا دست به این قتل فجیع نمیزد؛ پشیمان میشد یا مصممتر؟ نمیدانم. فیلم متاسفانه برای پدر این دختر و امثال او ساخته نشده که ببینند و «عبرت» بگیرند. حال آنکه منطقا این فیلم میبایستی برای این قشر و چنین افرادی ساخته و ارائه میشد، نه برای من و شما و احیانا فرنگیها.
سینما دیلی
دیدگاه شما