قرار بود تورهای ماهیگیری اشان را به دریا بیندازند تا روزی خانواده هایشان را از عمق آب بیرون بکشند. شب بود و چشم ،چشم را نمی دید. ناخدا و 6 همکارش روی لنج سخت مشغول کار بودند که ناگهان با صدای شلیک به خودشان آمدند. تازه همان موقع بود که متوجه شدند از آب های ایران گذشته اند و وارد آب های امارات شده اند. این یعنی آغاز یک دردسر بزرگ برای 7 صیاد ایرانی.
آخرین روزهای اسفندماه سال گذشته بود که حسن خارگی به همراه پسرش محمد و 5 جاشوی دیگر سوار لنج کوچک صیادی اشان شدند و از بندرگاه بوشهر کناره گرفتند. امیدوار بودند صید خوبی داشته باشند تا شب عید را دست پر درکنار خانواده هایشان سال نو را تحویل کنند.اما ناخدا حسن و همراهانش نمی دانستند چه حادثه ای در کمین آنها نشسته و قرار است ماه ها در اسارات اماراتی ها چشم انتظار باشند تا شاید دوباره رنگ آزادی را ببیند.
لنج ایرانی در محاصره پلیس امارات
ساعت های پایانی 29 اسفندماه سال گذشته بود که خانواده حسن خارگی درجریان ماجرای هولناکی که برای او و دیگر همراهانش افتاده بود در آب های خلیج فارس رخ داده بود قرار گرفتند.اما این حادثه چه بود؟
همسر ناخدا حسن در گفت و گو با خبرنگار رکنا ماجرا را اینطور بازگو می کند: قبل از اینکه در جریان ماجرا قرار بگیرم از سر شب دلشوره داشتم ، دلم برای همسرم و پسرم محمد که چند روزی بود برای صید به دریا رفته بودند حسابی تنگ شده بود.حتی یکی از برادرهایم نیز در آن لنج بود و برای صیادی به دریا رفته بود. اوایل صبح بود ،نماز صبح را که خواندم با صدای تلفن از جا پریدم. یک لحظه دلشوره تمام وجودم را گرفت. تلفن را که جواب دادم پدر زن محمد پسرم پشت خط بود . صدایش را که شنیدم مطئن شدم اتفاق بدی رخ داده. وقتی جریان را از او پرسیدم گفت : شب گذشته پسرم محمد که دامادش می شود تماس گرفته و از ماجرای دستگیر شدنشان توسط پلیس امارات خبر داده است . او گفت که پسرم گفته بدون اینکه متوجه شوند حدود یک مایل وارد آب های کشور امارات شده اند. همین ماجرا باعث شده که توسط پلیس امارات محاصره شوند و حتی به سمت آنها شلیک کرده اند.
همسر ناخدا حسن ادامه می دهد: خبر نگران کننده ای بود ،متاسفانه در جریان تیراندازی پلیس امارات به لنج ،پسرم محمد از ناحیه دست و گردن مرود اصابت گلوله قرار گرفته بود و پس از دستگیری او را به بیمارستان منتقل کردند. با شنیدن این خبر دنیا روی سرم خراب شد. دستمان به هیچ جا بند نبود و نمی دانستیم چه کار کنیم.
او ادامه می دهد: هیچ راه ارتباطی با همسرم و پسرم نداشتیم . غصه خوردن کار هر روز و شبمان بود . مردهای 7 خانواده بالای سرشان نبودند و با این اتفاق عید امسال برایمان عزا شده بود. فکر می کنم 15 روزی از اسارت آنها گذشته بود که حسن از زندان تماس گرفت. صدایش را که شنیدم آرام گرفتم. از حال و روزشان که پرسیدم گفت اینجا کرونا وارد زندان شده است و جانمان درخطر است. حسن می گفت اسارت سخت است و هر یک ساعت برایمان به اندازه یک سال می گذرد. او می گفت برایمان دعا کنید که هر چه سریعتر نجات پیدا کنیم . همان روز همسرم یک شماره تلفن به ما داد و گفت می توانیم هفته ای دوبار با آنها تماس بگیریم .
زن جوان ادامه می دهد: تا مدتی با همین تلفن زدن ها خودمان را آرام می کردیم اما همسرم و همراهانش را به یک زندان دیگر بردند و به همین خاطر دوباره چند روزی بی خبر بودیم. در آن چند روز دوباره فکر و خیال بود که به سراغمان آمد. کارم شده بود گریه کردن . مدام دعا می کردم که برای آنها اتفاقی رخ نداده باشد. سرانجام پس از چند روز حسن دوباره تماس گرفت و یک شماره جدید به من داد.
این ماجرای دستگیری 7 صیاد ایرانی است که تا به امروز در زندان کشور امارات در حبس هستند و سرنوشت آنها در هاله ای از ابهام باقی مانده است .وقتی از آخرین جزئیات این صیادان از همسر ناخدا حسن پرسیدیم گفت: آخرین بار سه روز پیش بود که با حسن صحبت کردم. آنها خیلی نگران بیماری کرونا هستنداین روزها هم خانواده ما و هم دیگر خانواده هایی که مردهایشان در اسارت هستند روزگار سختی را پشت سر می گذاریم . نگران هستیم که نان آوران خانه هایمان را از دست بدهیم . متاسفانه پیگیری هایی هم که برای آزادی آنها انجام داده ایم به هیچ جا نرسیده است . درحال حاضر به خاطر بیماری کرونا همه کارها در کشور امارات تعطیل شده است.
او می گوید: به گفته مقامات کشور امارات قرار بود همسرم و دیگر زندانی ها را پس از پایان ماه مبارک رمضان آزاد کنند اما این کار را نکردند. دوباره اعلام کردند که اوایل خردادماه آزاد می شوند اما باز هم آنها را آزاد نکردند. سفارت ایران هم اعلام کرده به خاطر کرونا کشور امارات همکاری لازم برای آزادی زندانی ها را نمی دهد .حالا ما مانده ایم و نگرانی برای همسرانمان . از آن طرف در این چند ماه هرچه پس انداز داشتیم خرج کردیم و دیگر پولی هم برایمان باقی نمانده . همان مقدار پولی هم که داشتیم بین خانواده های دیگر تقسیم کردیم .این روزها اگر کمک اطرافیان و اقوام نباشد زندگی سخت تری پیش رویمان قرار می گیرد.
ماجرای یک فیلم عجیب
هم زمان با دستگیر شدن حسن و 6 صیاد دیگر به دست پلیس امارات ،فیلمی از چند زندانی ایرانی در کشور امارات در فضای مجازی پخش شد. در این فیلم چند مرد لباس آبی رنگی به تن دارند و پشت آنها به عربی نوشته شده :«اداره الموسسات العقابیه و الاصلاحیه».یکی از زندانی ها با لهجه جنوبی از اوضاع اسفبار خود و احتمال مرگ بر اثر کرونا در زندان می گوید. مرد زندانی از چند ماه اسارت خود و هم بندی هایش در زندان می گوید و از سفارت ایران کمک می خواهد .
با انتشار این فیلم درفضای مجازی خیلی ها به اشتباه فکر کردند زندانی که صحبت می کند همان ناخدا حسن است ،اما همسر ناخدا حسن در این باره می گوید: فیلمی که در فضای مجازی پخش شده است را خودم من هم دیدم . ما نمی دانیم این افراد چه کسانی هستند و به چه جرمی دستگیر شده اند اما همسر من یعنی نا خدا حسن نیست . گویا این افراد چندین سال است که در زندان هستند.
او ادامه می دهد: با دیدن این فیلم و ماجرای شیوع کرونا در زندان خیلی نگران همسرم و دیگران شدم . وقتی از حسن درباره وضعیت کرونا در زندان پرسیدم گفت : اینجا همه نکات بهداشتی را رعایت می کنیم اما متاسفانه افرادی که به تازگی وارد زندان شده اند معلوم نیست آنها بیمار هستند یا نه.
دیدگاه شما