رسیدگی به این پرونده از عصر هشتم مهرماه سال ۹۸ به دنبال وقوع جنایت خانوادگی در شهرری آغازشد.
دختر جوانی که با پلیس تماس گرفته بود از کشته شدن پدرش به دست برادر ۲۸ ساله اش به نام سعید خبر داد.
با این تماس ماموران کلانتری 130شهرری بلافاصله به خانه موردنظر رفتند .جسد غلامرضا ۸۶ ساله با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و دختر جوان در حالی که اشک می ریخت به مأموران گفت: پدرم و برادرم سر بلند بودن صدای ضبط با هم درگیر شدند .در یک لحظه برادرم سعید با چاقو به جان پدرم افتاد و او را کشت و سعید بلافاصله از خانه بیرون رفت .
ردیابی سعید در دستور کار پلیس قرار گرفت و چند ساعت بعد وی در شهرری و ردیابی و بازداشت شد .اما حرفهای عجیبی زد.
وی گفت: پدرم ،مدتی قبل ناپدری و نامادری ام را کشت. من می خواستم انتقام خون آنها را بگیرم و به همین خاطر با پدرم درگیر شدم .پدرم می خواست به رویم اسید بپاشد. او مرا تهدید به مرگ کرده بود به همین خاطر به آشپزخانه رفتم و کارد میوه خوری را برداشتم .من با مشت به سر پدرم کوبیدم و سپس با چاقو به جانش افتادم .پدرم از طبقه پنجم به پایین فرار کرد و من او را دنبال کردم و او را در طبقه دوم کشتم.
به دنبال اعتراف پسر جوان پلیس به بازجویی از مادر و خواهر وی پرداخت .
خواهر سعید گفت :برادرم مدتهاست از بیماری اعصاب و روان رنج می برد .او حتی چند بار در بیمارستان روانی امین آباد بستری شده .اما مدتی بود حالش بهتر شده بود به همین خاطر از بیمارستان ترخیص شد .آخرین بار در اتاقش با صدای بلند آهنگ گوش می داد که پدرم به او اعتراض کرد و همین موضوع باعث درگیری او و پدرم شدم. برادرم مدتی بود حرفهای عجیبی میزد. او می گفت پدر و مادرم والدین واقعی او هستند اما او را بزرگ نکرده اند.او مدعی بود زن و مردی دیگر که پدرخوانده و مادرخوانده او هستند او را بزرگ کرده اند و پدرم مدتی قبل آنها را به قتل رسانده است.سعید می گفت میخواهد انتقام خون ناپدری و نامادری اش را بگیرد . به همین خاطر با چاقو به پدرم حمله کرد .پدرم که میدانست حال سعید خوب نیست از خانه فرار کرد و از طبقه پنجم به طبقه پایین رفت. من با فریاد از همسایهها کمک خواستم اما بی فایدهبود . سعید در راه پله ها با ضربات متعدد پدرم را کشت و من شاهد این ماجرا بودم .
پرونده جنایت خانوادگی در حالی با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد که کارشناسان پزشکی قانونی رباره سلامت روانی پسر جوان را تایید کردند.
به این ترتیب پسر جوان دیروز در حالی در دادگاه از خود دفاع کرد که خواهرش و سایر اولیای دم برایش قصاص خواستند.
اما یکی از برادرهای متهم که به اتهام حمل مواد مخدرزندانی است و از زندان اعزام شده بود اعلام گذشت کرد.
وقتی سعید در جایگاه ویژه ایستاد گفت: من و پدرم به خاطر بلند بودن صدای ضبط با هم درگیر شدیم و من در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و او را کشتم.
وی درباره اظهارات قبلی اش درباره انگیزه قتل گفت: نمی دانم چرا قبلا چنین حرف هایی را مطرح کرده بودم. آن زمان حال روحی ام بد بود و به همین خاطر چنین حرف هایی را زده بودم. من از قتل پدرم پشیمانم و تقاضای بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند
رکنا
دیدگاه شما