بازیگر سینما و تلویزیون است؛ در سال 1370 با ورود به دانشگاه هنر و تحصیل در رشته تئاتر وارد عرصه هنر شد و به ترتیب در نمایشهای "همسرایی مختار"، "خروسک پریشان"، "بازی تابلوی آخر"، "به من دروغ بگو"، "دو مرد و یک نیمکت"، "سرخ سوزان"، "مرغ دریایی" به فعالیت پرداخت.
از سال 1374 با بازی در سریال "وکلای جوان" بهرام کاظمی کار در مقابل دوربین را آغاز کرد و در سریالهای "به سوی پیروزی" سیروس مقدم، "راه سوم" قاسم جعفری، "روزگار جوانی" اصغر توسلی، "همسفر" قاسم جعفری، "چند دقیقه زندگی" حسینیخواه، "معصومیت از دست رفته" داود میرباقری، "نوعروس" بیژن میرباقری، "طلسمشدگان" داریوش فرهنگ به ایفای نقش پرداخت. او همچنین در فیلمهای سینمایی "زن شرقی"، "آدمکها" و "بازیگر" حضور یافت.
"امین زندگانی" در سال 1374 جایزه بهترین بازیگر مرد را از جشنواره تئاتر فجر دریافت کرد و در سال 1380 دومین بازیگر منتخب مردم از بین سریالهای پخش شده در طول چهار سال از شبکه سوم سیما شد. او فارغ از ایفای نقش در مسلمبنعقیل سریال "مختارنامه"، حضرت سلیمان فیلم "ملک سلیمان" شهریار بحرانی بود. از آخرین کارهای او میتوان به "چرخ فلک"، "خانواده دکتر ماهان" و "پناه آخر" اشاره کرد.
در کنار نگاهی به کارنامه "امین زندگانی" با او درباره الگوگیریهای غلط جامعه از بازیگران و الگوشدن اشتباهی برخی از به اصطلاح هنرپیشهها که عمدتاً به خودنماییهای آنچنانی در فضای مجازی روی آوردهاند، صحبت کردیم.
گفتوگوی تسنیم با این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون را در ادامه بخوانید:
دچار دو گانگی بزرگی در نوع پوشش و لباسمان شدیم
*بگذارید در ابتدا به سراغ همان موضوع اصلیمان، ماجرای الگوگیری بازیگران و سوءتفاهمهایی که در جامعه ایجاد شده است برویم؛ وجود فضای مجازی و اتفاقات شبکههای اجتماعی این فضا را برای مردم فراهم کرده که "امین زندگانی" با چه کسی ازدواج کرده است، چه شلوار و لباسی میپوشد و در کدام میهمانیها حضور دارد و آیا به فرش قرمز آمده است که تصاویرش را ببینند؛ از طرفی این انتظار میرود که به سراغ نظامنامهای دارای چارچوب و قاعدهمند برویم همچون کمپانیهای سریالسازی چون نتفلیکس که برای بازیگرانشان درنظر میگیرند و بر اساس این نظامنامه رفتار میشود اینجا هم باید چنین چارچوبها و نظامنامههایی حاکم شود؛ شاید این مسیر را صداوسیما بهتر بتواند فراهم کند که مخاطب فراگیرتری دارد.
اگر این نظامنامه، چارچوبها و ضوابط را بخواهیم فراهم کنیم شاید اگر از امروز و فردا هم شروع کنیم حداقل به این نسل از بازیگران نمیرسد. متأسفانه بهدلیل شرایطی که فضای عمومی جامعه دارد و تضاد بسیار زیاد با فضای خصوصی جامعه در اکثر مقاطع مختلف فرهنگی و حتی بخشهای مختلف زندگی دچار دوگانگی بزرگی در نوع پوشش و لباسمان شدیم؛ در مجامع عمومی به صورتی عمل میکنند و در محافل خصوصی به شکل و شمایلی دیگری درمیآیند.
خیلی سریع صاحب فضای مجازی شدیم
هنوز تکلیفمان روشن نشده است که میخواهیم چه بپوشیم و چگونه رفتار کنیم؛ بر اساس موقعیتمان رفتار میکنیم به همین خاطر از صداقت رفتاری در جامعه دور شدهایم. با نگاهی به آمار پروندههای کلاهبرداری و سایر مواردی که از سن پایین شروع شده است، ما مجرمین پلیس فتایی داریم که زیر سن قانونیاند و میلیاردی پول جابهجا و حتی سیستمهای مالی را هک میکنند؛ چون صاحب تکنولوژی شدیم که خیلی سریع در یکدهه رشد و گستره پیدا کرد و شغلهای منسوب به فضای مجازی هم شکل گرفت.
منظورم از محافل خصوصی، میهمانی نیست
یکسری از نخبگان خیلی عجیب و غریب در این زمینه رشد کردند؛ پس در حقیقت فرهنگ فضای مجازی فرهنگی نوپا است؛ این شرایط را به تضاد رفتاری ما در مجامع عمومی و محافل خصوصی اضافه کنید؛ البته منظورم از محافل خصوصی میهمانی نیست بلکه زندگی شخصی است. آیا به آن پوشش و رفتاری که در مجامع عمومی دارند معتقدند یا بر اساس قواعد موجود رفتار میکنند؟
حتی سعی کردیم ازدواج بیسر و صدایی داشته باشیم
وقتی در فضای مجازی عکسی بیرون میآید قاعدتاً حاشیه ایجاد میکند؛ چون به هر حال یا باید مثل من از این فضا حذر کنند؛ البته این مسئله ربطی به فضای مجازی ندارد؛ از روزی که وارد این حرفه شدم با خودم قرار گذاشتم مسائل، اتفاقات و شرایط خصوصی خانوادگی من نباید روی جلد مجلات باشد و در مصاحبههای من ورود کند. حتی سعی کردیم ازدواج بیسر و صدایی داشته باشیم و حتی جشن هم نگرفتیم؛ عقد سادهای در محضری بود و من سرکار رفتم، همسرم هم به همین صورت؛ یک عکسی از مراسم عقدمان بیرون آمد که همهچیز صحیح و درست بود و حاشیهای درست نکرد.
از نظر پوشش باید نظامنامه داشته باشیم
همه میدانیم درصد بالایی از جامعه و سلبریتیها چه در زمینه ورزش و چه هنر میخواهند با استاندارد روز دنیا زندگی کنند؛ اینکه درست است یا غلط، من در جایگاهی نیستم که نظر بدهم اما از نظر پوشش باید نظامنامه داشته باشیم، در وهله اول باید زیرساخت فرهنگیمان را درست کنیم، متأسفانه صنوف ما هیچ ابتکار عملی ندارند که از ورود یکسری که هنرپیشه و آدم فرهنگی نیستند و آمدهاند فقط شاغل فرهنگی باشند، جلوگیری کنند.
فقط اسم خودشان را بازیگر میگذارند
با احترام به همه عزیزانی که جلوی دوربین میروند و اسم خودشان را بازیگر میگذارند ناچارم بگویم که درصد بالایی از آنها حتی برداشت درستی از بازیگری ندارند؛ یعنی به واسطه علاقه شخصی و از روی شانس و اقبال ورود کردند و در نتیجه فرهنگ را نمیشناسند و نمیدانند که ما به شخصیت حقوقی و شخصیت حقیقی قائلیم، اما آنها میخواهند با شخصیت حقیقیشان از حواشی شخصیت حقوقیشان استفاده کنند و این تضادها را ایجاد میکند.
با ارتباط میآیند و مانیفست میدهند
هنرمندان کشورهای دیگر با توجه به فضای بازی که دارند حداقل در زندگی خصوصیشان و نحوه پوششان با مجامع عمومی فرقی نمیکند شاید دچار این حاشیهها نباشند اما آنها هم به چارچوب و ضوابطی قائلند. جالب است بدانید صنوف سینمایی، فرهنگی و هنری آن کشورها نظامنامهای برای ورود به این حرفه دارند، الان هرکسی را میبینید که بتوانید ارتباطی برقرار کند وارد این حرفه میشود و شروع میکند به مانیفست دادن و قابل تأمل است که در کدام زندگی به این همه تجربه دست پیدا کرده است؛ وقتی واقعیت وجودشان را میبینیم همهچیز با حرفهایی که بر زبان میآورند در تضاد است.
چرا سلبریتیها درباره هرچیزی نظر میدهند؟
بسیاری به سلبریتیها اشکال میگیرند که چرا راجع به همهچیز نظر میدهند؛ اصلاً اینستاگرام و سوشال مدیا برای ما ایرانیها است. اگر به گذشته برگردیم زمانی که در تاکسی مینشستیم آن زمان که مدل تاکسیها طوری بود در صندلی جلو هم دو نفر مینشست؛ کافی بود درباره عرصهای صحبت میکردید مثلاً ورزش، سیاست یا جنگ؛ همه نظر میدادند و همه جور نظری داشتند.
با نقاب وارد فضای مجازی میشوند خطرناک است
خیلی ربط به فضای مجازی ندهیم؛ فضای مجازی اشکالی ایجاد کرد که من خیلی نگرانم، آن هم محیطزیست فضای مجازی است؛ چون میتوانیم با نقاب وارد فضای مجازی شویم این خطرناک است. با این فضا و مدل وارد فضای مجازی میشویم، فحاشی میکنیم و چارچوبها را میشکنیم و ساختارشکنی میکنیم؛ چون کسی ما را نمیشناسد و هنوز این فرهنگ در ژِنِ ما نهادینه نشده است. داریم چه بلایی به سر خودمان میآوریم. اینها تضاد ایجاد میکند.
به نسل بازیگران امروز نمیرسد
در نتیجه فکر نمیکنم از فردا هم که شروع کنیم خیلی سریع به نتیجه برسیم؛ آنقدر باید زیرساخت عمیقی برای این اتفاق فراهم کنیم، حداقل به زمان و نسل بازیگران امروز نمیرسد که از نتایج و دستاوردهای آن بهره ببرند.
مسئولین فرهنگی ما نتوانستهاند وحدت ایجاد کنند
مسئله بعدی لباس و نوع پوشش است؛ وقتی لباس ملی نداریم و متأسفانه وارد این ماجراهای طراحی مد و لباسملی میشویم آنقدر روابط جای تخصص را میگیرد و محدودیتها میآید، برای همین نمیدانیم چگونه جامه عمل بپوشانیم؛ باید هرچه زودتر فکری به لباس ملی کنیم که کشورهای دیگر برای خودشان چارچوب و قواعدی دارند و لباس ملی طراحی کردهاند و ما هنوز به دوگانگی دچاریم! من همیشه سؤالم این بوده است که کدام از ما پرچم ایران را در خانهمان داریم و سردرخانهمان میگذاریم و به آن افتخار میکنیم. متأسفانه مسیر اشتباهی را آمدهایم به درست و غلط آن کار ندارم اما این نشانه تعصب ملیمان نه در ماشینهایمان است و نه در خانههایمان! تمام دنیا پرچمهایشان را میزنند و اینجا اگر کسی چنین کاری کند انگار کار عجیب و غریبی کرده است. چون هنوز مسئولین فرهنگی ما نتوانستهاند این وحدت را ایجاد کنند.
فقط از بازیگری، دنبال شهرتند
*در صحبتهایتان به دو نکته خیلی خوب اشاره کردید؛ یکی اینکه برخی، هنرپیشه نیستند و فقط مانیفست نشان میدهند؛ همانهایی که بعدِ حضورشان عکسهای آنچنانیشان در فضای مجازی پخش میشود و یا برخی که اصلاً مدلند. برخی دیگر که سرگرم فرش قرمزند و عکسهای سلفیشان را در فضای مجازی پخش میکنند. با تصاویر لباسها و غذاهایشان به نوعی فخرفروشی میکنند و حرفهای آموزنده و الگوسازی هم در جامعه ندارند.
هرکدام از این بزرگوارانی که میآیند فقط از بازیگری، دنبال شهرتند؛ اما قبل از بازیگری و مشهور شدن، در همین جامعه، محیط مدرسه و خانواده تربیت و بزرگ شدهاند. وقتی در مسیر بازیگری و مشهور شدن، حاشیه بیش از متن پررنگ شود، باید ببینیم کجای تربیت قبل از بازیگری و شهرت مشکل داشته است؟ آیا به ما در خانواده و جامعه اطراف آن بازیگر یاد دادهاند که مشهور شدن به هر قیمتی خیلی جذاب نیست و ماندگاری ندارد.
ژنهای خوب اختلاف طبقاتی ایجاد میکنند
وقتی میبینیم از فرهنگ ادبیاتی و شاهنامهای و از حکمت پهلوانان و جوانمردان دور شدیم، سیستم آموزشی و تربیتی ما غلط است؛ آموزش و پرورش ما فقط آموزش میدهد و پرورش در آن شکل نمیگیرد. این شرایط نابسامان در تربیت و پرورش وجود دارد که کسانی معتقدند "ژن خوبند" و احساس برتری دارند. اینها نه تنها تشویش و ناراحتی اذهان عمومی را به دنبال دارد بلکه اختلاف طبقاتی وحشتناکی را هم به منصه ظهور میرساند.
بر این باورند که هنرپیشهاند باید پوز بدهند!
فرزندان و سلبریتیهای ما در چنین فرهنگی بزرگ میشوند و احساس میکنند باید با هم رقابت کنند؛ چون هنرپیشه و مطرحند باید پوز بدهند و فخرفروشی کنند.
ماجرای وزیری که بازیگرها را از روی فالوور، دعوت میکرد
جالب است بدانید یکی از وزاری ما در میهمانی افطاری بر اساس تعداد فالوور هنرپیشهها، آنها را دعوت کرده بود؛ واقعاً مسئولیت سکان هدایت بخشی از این ممکلت برعهده این مدیر است که آن را اداره کند و جای تأسف دارد. این بحث مالیات هنرمندان هم به ابزاری تبدیل شده برای جذبشان در انتخابات که ابزار تهدید است و اگر حرفی بزنیم مالیات برقرار میشود؛ کما اینکه چنین تهدید و ارعابی را یکی از مدیران درباره مالیات هنرمندان کرده است.
سلبریتیها همینطوری ادامه دهند، فیک میشوند
در حقیقت ما باید در همه زوایای جامعه دگرگونی ایجاد کنیم نه فقط در بحث سلبریتیها، فوتبالیست، ورزشکار و هنرپیشهای که حاشیهسازی میکند قبل از اینکه ورزشکار و هنرمند شود در چنین فرهنگی قد میکشد. یادمان میآید که همیشه در رابطه با فخرفروشی به دیگران حتی به ما آموختند بستنی در میانه شلوغی افراد نخوریم که شاید کسی نداشته باشد همان بستنی را بخرد؛ چرا باید هوسی در دل کسی ایجاد کنیم که تواناییاش را ندارد. اگر این روند ادامه پیدا کند آن هنرمند یا سلبریتی که چنین رویکردی را دنبال میکند به شخصیت فیکی تبدیل میشود که هیچ ریشه و قاعدهمندی ندارد.
این اظهارنظرهای سلبریتیها مرا به یاد همان تاکسیها میاندازد
*قبول دارید بخشی از این اظهارنظرهای سلبریتیها به هر شکل و نوع و قیمتی باعث تشویش اذهان عمومی میشود؟
من اشاره کردم که این اظهارنظرها ریشه فرهنگی دارد و پیش از این در تاکسی و مینیبوس سوار میشدیم این رویه را داشتیم و درباره هرچیزی اظهارنظری کنیم.
امروز همه به دنبال حاشیهاند، متن فراموش شده!
من میگویم این مد شده است؛ حاشیه و هیاهو ایجاد کردن! هیچوقت حاشیه از متن مهمتر نبود و الان همه به دنبال حاشیهاند و کسی سراغ اصل قضیه را نمیگیرد؛ همه جامعه درگیر حاشیه است و چرا فرصت اختلاس بهوجود آمده است؟ چرا فرصت رانت ایجاد شد؟ خودمان به حاشیه معتاد شدیم. نمیگردیم کجای کارمان خلأ داشت که دلار آنقدر شد و کجای قوانینمان خلأ داشت که من نوعی برای گرفتن امکان دولتی و مرکز فرهنگی باید کفش آهنی بپوشم و برخی بدون پرداخت هزینهای، ساختمان چند طبقه 99 ساله میگیرند.
در معرفی بازیگران روابط جای ضوابط را گرفته است
*چقدر تهیهکنندگان امروزی که بیشتر اسپانسریاند و تجاری فکر میکنند تا هنری، تأثیرگذار بودند؛ برای آوردن این نابازیگرهایی که بیشتر زرق و برق ظاهری و مانیفست نشان میدهند تا هنر و هنرمندی و حتی پول از آنها گرفته میشود و کسانی هستند به خاطر یک نقش کوچک، حتی 20 میلیون هم میدهند...
این اتفاقات برای این دهه و این روزها نیست و هیچوقت صحت و سقم آن موارد عنوان نشده است اما در عین حال نیاز به نیروهای جدید داریم؛ اشکالی که وجود دارد در همه زمینهها تهیهکننده نوپا، کارگردان و بازیگر نوپا میخواهیم و همه را نیاز داریم؛ استاندارد فرهنگی باید داشته باشیم؛ ما باید صنوفمان قویتر عمل کنند و دستمان بازتر باشد و باید تعیینکننده باشیم. با اصول افراد را برای ورود به عرصه بازیگری انتخاب کنیم خیلی این مدارک تحصیلی قابل دفاع نیستند؛ چون سیستم آموزشیمان ضعییف است. آیا ما از آلمان در مسائل فرهنگ هنرهای نمایشی جلوتریم؟ چرا آلمان به اندازه انگشتان دست هنرمند میآورد و ما سالانه بیش از 3 هزار هنرمند وارد میکنیم؟ وقتی تعداد بالا میرود و کمیت جای کیفیت را میگیرد یا به عبارتی دیگر، روابط جای ضوابط را میگیرد؛ این اتفاقات میافتند.
صنف باید آن بازیگر را تأیید کند
زمانی به تلویزیون امیدوار بودیم که در تلویزیون این اتفاقات نیفتاد و تلویزیون ناچار است، چون من دیگر نمیتوانم جوان 20 ساله بازی کنم و البته باز راهکار دارد، زیر نظر اساتید دورهای برای ایفای نقش و بازیگری ببینند، صنف آن بازیگر را تأیید کند و قراردادی با او بسته شود؛ آنجا میتوان بحث زندگی شخصی آن بازیگر را هم لحاظ کرد. خارج از کشور برای ورزشکاران محدودیت خوراک هم تعیین میکنند اما حاشیه امنیت شغلی هم برایشان بهوجود میآید، اما در ایران چه توقعی دارید من به عنوان هنرپیشه از فلان پروژه سینمایی، تلویزیونی و رسانهای فلان مبلغ طلبکارم و صنف نمیتواند این پشتیبانی را از هنرمند داشته باشد و حتی حق هم به بدهکار میدهد در این وانفسا به اخلاقیات فکر کنم. ما نیاز به دگرگونی گسترده نیاز داریم، حتی نمیتوانیم به این عزیزانی که مانیفستی صادر میکنند ایراد بگیریم.
نظامنامهای که باید به همه جوانب توجه کند
*چقدر رسانهملی که مخاطب فراگیرتری دارد میتواند در تدوین این نظامنامه اخلاقی و تربیتی پیشقدم شود؟
این خودش اشکال دیگری ایجاد میکند بر اساس چه استانداردی این نظامنامه انجام شود همین الان وجود دارد و اگر اتفافی بیفتد بخش حفظ و صیانت سازمان صداوسیما، آن هنرمند را مورد مؤاخذه قرار میدهد اما اشکالی وجود دارد در بحث مالی حمایتی وجود ندارد. اگر نظامنامهای قرار است ارائه شود، باید در این نظامنامه همه جوانب لحاظ شود.
آیا تهیهکننده پیمانکار است؟
*ما پیشنهاد تشکیل صنفی در تلویزیون را دادیم!
چندین صنف تشکیل شد ما باید تعریف درستی از تهیهکننده داشته باشیم و کسانی هستند که هنوز کار به پایان نرسیده با هنرمندانشان تسویه میکنند. آیا تهیهکننده پیمانکار است که مبلغی از سازمان صداوسیما بگیرد و پروژهای را تحویل بدهد؟ یا باید سرمایهای با خودش وارد کند. تعاریف ما همه دچار مشکل شدهاند. فکر میکنم در حال حاضر طرح و تنظیم اساسنامه مقدور نیست چون هیچ اتفاق و مسئلهمان روی قاعده نیست، اگر طراحی شود این فضا را متشنجتر میکند در بستر آرام و خارج از بستر غیر آمرانه سعی کنیم فرهنگسازی کنیم.
نظامنامه را درست کنیم نه آمرانه و خشک!
* در آن دههای که سریال "طلسمشدگان" از تلویزیون پخش میشد سریالهای مخاطبپسند و حرفهای دیگری هم روی آنتن میرفت؛ به گونهای که امروز هم پخش میشوند برای مخاطب تازگی دارند؛ به ظنّ بسیاری از همان تولیدکنندگان و سازندگان نوستالژیهای تلویزیون، نظارت نقش بسزایی داشت. تلویزیون این روزها با مشکل عدم نظارت مناسب چه در زمان پیشتولید، جریان تولید و چه بعد سریال مواجهیم. صداوسیما در کنار این توجه به نظارت بر تولیداتش و ماندگاری سریالهایش، چطور میتواند در راستای تربیت و پرورش بازیگران و الگوسازی درست نسل جدید بازیگران گام بردارد؟
دانشگاهی به نام صداوسیما داریم و اساتید نخبهای تدریس میکنند؛ پیشنهادم این است که مراحل امتحان و آزمونی برای ورود بازیگران جدیدتر گرفته شود و به نوعی فرهنگسازی کنند؛ اما در بستر آمرانه و دستوری اتفاق خوبی نخواهد افتاد. معتقدم جلسات با اساتید روانشناس و جامعهشناس برگزار شود به صورت روتین و به صورت ماهانه در بازه زمانی شاید یکساله، عوامل موظف باشند در این جلسات شرکت کنند و بتوانیم الگوسازی کنیم؛ در حقیقت نظامنامه واقعاً شخصی درست کنیم نه آمرانه و خشک بلکه بر اساس قواعدمان عمل کنیم؛ هم ضمانت اجرایی داشته باشند و هم هنرمند احساس کند فشار به او اضافه نشده است.
آنتن شوخی نیست اما با بودجه تلویزیون بازی سیاسی کردند!
*قبول دارید امروز به نظارتهایی که بر سریالهای تلویزیونی میشد کمتر اهمیت داده میشود و اصلاً نظارت بر سریالها و برنامهها در تلویزیون فراموش شده است؟
از بابت کیفیت سریال قبول دارم؛ "سربداران" و "ابوعلی سینا" جزو سریالهایی بودند که شاید دیگر نتوانیم مانندشان را بسازیم. نکته قابل تأملی را مدیر گروه فیلم و سریال سیمافیلم به آن اشاره میکرد که کار فرهنگی وابستگی مستقیم به اقتصاد دارد؛ وقتی در بازیهای سیاسی بودجه تلویزیون پرداخت نمیشود قاعدتاً تلویزیون ناچار است استانداردهای خودش را پایین بیاورد تا بتواند تولید محتوا کند؛ آنتن شوخی نیست و همه باید همکاری کنیم. بسیاری از این موضوع نابسامان استفاده میکنند و شرخری فرهنگی میکنند. به هر حال فکر میکنم الان در جایی واقع شدیم که نه اقتصاد، فرهنگ و سیاست بینالمللمان درست است و نه ارتباط دولت با مردم! دولت برای مردم در صورتیکه الان دولت بر مردم است و اتفاق درستی نیست. قرار بود مجلس خانه مردم باشد و آیا الان اینطور است؟ در همه چیزمان و در همه مسائل و طبقات مختلف جامعه به دگرگونی گسترده نیاز داریم.
امیدوارم دوباره در کار دینی و مذهبی باشم
*شما نقشهای مسلم بن عقیل و حضرت سلیمان و نقشهای مذهبی و دینی را خوب بازی کردید. دوست دارید در ادامه این اتفاقات نقش دیگری در کارنامهتان ثبت کنید؟
نمیتوانم نظر خاصی بدهم اما در پروژههای دینی و مذهبی تربیت شدم و تخصص پیدا کردم و نوعی سرمایهگذاری غیرمستقیم روی هنرمند است؛ امیدوارم از این نوع سرمایهگذاری که زمان به آن خورده است بتوانند آدمها استفاده بهینهای کنند و شرایطش را داشته باشم و دوباره در این زمینه امتحانم را پس بدهم.
سینمای اکشن را دوست دارم
* به کدام ژانرها دلبستهاید؟
اگر سینمای اکشن بود دوست داشتم بازی کنم.
هنوز نمیدانم حضرت سلیمان(ع) هستم!
* نقشهای متنوعی دارید " اختاپوس " را بازی کردید و این روزها هم مشغول " شهر گربهها " یید.
تلاش میکنم همه فن حریف شوم.
* قرار نیست حضرت سلیمان(ع) سریال جدید باشید؟
اطلاع دقیقی ندارم.
در فصل دوم "ترور خاموش" هستم
* شنیدم سریالی با احمد معظمی قرار است کار کنید؟
این سریال در ادامه "ترور خاموش" است.
*از تلویزیونیها و سینماییها چه درخواستی دارید؛ انشاءالله شاهد کارهای خوب با کیفیت و بدون حاشیه باشیم .
من در جایگاهی نیستم خواهشی داشته باشم؛ خوشحالم دوستان در این شرایط فعالیت میکنند، قدر با هم بودن و کار کردن را بدانند. /تسنیم
دیدگاه شما