به گزارش پایگاه خبری نشان :

البته هر چیزی که تخیلی است به طور قطع علمی تخیلی نیست. مثلا فیلم جادوگر شهر اُز، تخیلی و تا حدود زیادی سورئال هم هست اما به هیچ وجه بر پایه علم نبوده و فیلمی فانتزی تخیلی محسوب می‌شود. در بازی‌ها نیز می‌توان به عناوینی نظیر Dragon Age اشاره کرد که در دنیای فانتزی اژدهایان به سر می‌برند. از این رو در این مقاله، منحصرا بهترین بازی‌هایی را معرفی می‌کنیم که پایه علمی داشته و سعی کرده‌اند بر اساس همان، تخیل کنند. لیست پیش رو بر مبنای کیفیت بازی‌ها چیده نشده است. به خصوص در این سبک که هر گل یک بویی دارد.

Bioshock Series

مجموعه بایوشاک در هر نسخه، حال و هوای ویژه خود را دارد. نسخه‌های اول و دوم در زیر اقیانوس و شهری به نام Rapture اتفاق می‌افتادند ولی نسخه سوم در آسمان و میان ابرها در جریان بود و حس افسرده بازی‌های قبلی را نداشت. با این وجود، تقریبا در هر نسخه با یک شاهکار طرف بودیم. به طور کلی، بایوشاک در مورد تلاش انسان برای به سعادت رسیدن در آرمان شهر است. سازنده با مفاهیم عمیقی کلنجار می‌رود. او برای این مفاهیم، سوال مطرح کرده و به برخی جواب داده و پاسخ خیلی را هم بر عهده خودمان می‌گذارد. اما در این میان، نسخه Infinite شاید گل سر سبد این سری بازی است. چرا که به شکل هنرمندانه‌ای با مفاهیم دنیاهای موازی و سفر در زمان و مکان، بازی کرده تا داستان به پیش برود. در این بازی اگر خیلی به روایت داستان دقت نکنید در انتها یک سوال کلیدی برایتان به وجود می‌آید: «چی شد؟!».

Half Life Series

بازی‌های Half Life شاید خیلی بیشتر از چیزی که لیاقتش را داشتند مورد تحسین قرار گرفته‌اند. اما به هر حال، این بازی توانسته به شکل معجزه‌آسایی تنها با یک کاراکتر لال و چند فرد مرموز، داستانی گیرا خلق کند. شاید داستان بازی که در مورد تسخیر زمین به دست فضایی‌ها است کمی کلیشه‌ای به نظر برسد اما کلیشه‌ها را به خوبی رعایت کرده است. نکته برجسته Half Life این است که داستان و روند بازی در خدمت هم هستند. نه میان پرده‌ای وجود دارد تا مزاحم روند بازی شود و نه روند بازی آن‌قدر شلوغ و دیوانه‌وار است که داستان را از یاد ببرید.

Deus Ex Series

بازی‌های Deus Ex بسیار با سابقه و یکی از دیگری جذاب‌تر هستند. به خصوص نسخه Human Revolution که حسابی توانست نظر جامعه گیمرها را جذب کند. روند متنوع بازی که هم از اکشن و هم از مخفی کاری پشتیبانی می‌کند به شما تجهیزات بسیار خفنی می‌دهد که می‌توانید به کمک آنان، مراحل را پیش ببرید. شخصیت اصلی بازی به دلیل آسیب‌هایی که دیده، اعضای بدنش با قطعات روباتی مختلفی جایگزین شده که هر کدام قدرت‌های ویژه‌ای را در اختیار وی قرار می‌دهند. جذاب‌ترین آنان نیز تیغه‌های نانویی او هستند که از دستانش بیرون آمده و حرکات تمام کننده زیبایی را خلق می‌کنند. این بازی از منظر داستانی به یکی از چالش‌های اساسی علم، یعنی مسائل اخلاقی پیرامون روباتی شدن بدن انسان‌ها می‌پردازد و دنیای استیم پانک بازی را با همه جور نظریه توطئه ترکیب می‌کند. نتیجه، فضاسازی لذت بخشی است که حتی تصاویر بازی هم به راحتی شما را به خود جلب می‌کنند.

Halo Series

مگر می‌شود فهرستی از عناوین علمی تخیلی آماده کرد اما به سری هیلو اشاره نکرد. هیلو، یک بازی اکشن در مورد ابر سربازانی است که با موجودات فضایی مختلف می‌جنگند تا بشر را از خطر انقراض نجات دهند. این شاید کلیشه‌ای به نظر برسد اما توجه داشته باشید که اساسا تمام قصه‌ها گفته شده‌اند و این فقط نحوه داستان گفتن و جزییات مربوط به آن است که در هر رسانه‌ای تغییر می‌کند. همین نحوه روایت داستان است که هیلو را کم نظیر می‌کند. پیچش‌های داستانی و غافل‌گیری مخاطب در تمام نسخه‌های این سری موج می‌زنند. از طرفی، قهرمان بازی، یعنی مستر چیف یک سرباز و یک رهبر کاریزماتیک و واقعا با هیبت است که اصلا نمی‌شود از کنترل کردن او لذت نبرد. جالب اینجاست که پیش زمینه داستانی این سری، خودش به مانند یک کتاب حماسی در حد شاهنامه است! دنیایی که بانجی پایه‌ریزی کرده به قدری وسیع و غنی است که پتانسیل آن را دارد که هیچ‌وقت بی‌ارزش نشود.

Detroit: Become Human

بازی‌های سینمایی آقای دیوید کیج، معمولا همیشه حالت تخیلی ماورای طبیعت داشتند. از این رو، شما در بازیی Beyond با ارواح و دنیای فراماده سر و کار داشتید. اما آخرین اثر ایشان، یعنی بازی دیترویت، خیلی زمینی‌تر و انسانی‌تر از کارهای قبلی اوست. موضوع هوش مصنوعی و مزایا و خطرات احتمالی گسترش آن، خیلی وقت است که ذهن اندیشمندان را به خود جلب کرده است. در این زمینه، همیشه سوالات مهمی مطرح بوده. نظیر این که اگر هوش مصنوعی‌ها هویت و استقلال پیدا کنند چه خواهد شد. بازی دیترویت، دقیقا به همین سوالات می‌پردازد و به مخاطب اجازه می‌دهد با انتخاب‌های گوناگونی که در اختیار دارد طی درامی هیجان‌انگیز و آینده نگرانه به این سوالات پاسخ دهد. البته داستان بازی، لحظات مضحک و غیر قابل باور کم ندارد اما جذابیت روایت داستان سه روبات به نام‌های کانر، مارکوس و کارا به ضعف‌های آن قطعا می‌چربد. اساسا روایت سه داستان موازی با هم و مرتبط کردن آنان به یکدیگر در داستانی که صدها انتخاب مختلف پیش روی مخاطب می‌گذارد، کاری بسیار سخت است که در این بازی به زیبایی انجام شده. توجه داشته باشید که یک فیلم سینمایی، معمولا حداکثر حدود ۱۲۰ صفحه فیلم‌نامه دارد. اما به گفته توسعه‌دهنده، بازی دیترویت حدود شش هزار صفحه سناریو داشته است!

X-COM Series

بازی‌های اکس کام، بیشتر به خاطر روند بازی خود جذاب هستند. شما با یک بازی اکشن نوبتی و تاکتیکی طرف هستید که از داستان علمی تخیلی خود در راستای روند بازی، بیشترین بهره را می‌برد. اینجا هم موضوع بازی، تسخیر زمین توسط موجودات بیگانه است. در این بازی، خود داستان چندان مهم نیست بلکه پتانسیلی که برای روند بازی به وجود آورده کم نظیر است. شما یک پایگاه عظیم لانه مورچه‌ای دارید که باید در آن تاسیسات مورد نیاز برای تولید سرباز و تجهیرات را پیاده‌سازی کنید. مدیریت منابع در این بازی، حرف اول را می‌زند. یکی از لذت‌های اصلی بازی، مبارزه با فضایی‌ها و به دست آوردن فناوری‌شان و استفاده از آنان به نفع خود است. شما می‌توانید به این روش، تسلیحات گوناگونی تولید کرده و بر روی جنگنده‌های خود و یا سربازانتان پیاده کنید. همین موجب به وجود آمدن دوراهی‌های اخلاقی نیز می‌شود که بر روی استراتژی بازی شما موثر است. به طور دقیق‌تر مثلا می‌بایست انتخاب کنید که DNA سربازان را دستکاری کنید و ابر انسان بسازید و یا اعضای بدنشان را جدا کرده و تانک‌هایی انسانی تولید کنید. در مجموع در این بازی، مدیریت تصمیمات حرف اول را می‌زند.

Spore

اسپور، یک بازی منحصر به فرد و بسیار خلاقانه است که بر اساس نظریه تکامل تولید شده است. شما از یک تک سلولی آغاز می‌کنید و به موجوداتی پیشرفته و فضانورد می‌رسید که به مرکز کهکشان پا گذاشته و عالم هستی را هم در می‌نوردند. البته بازی، عملا با دادن کنترل اتفاقات بازی به شما نظریه تکامل و داروینیسم را نقض می‌کند و نشان می‌دهد که بدون یک کنترل‌کننده نمی‌توان این سیستم پیچیده و منظم را پیش برد و هیچ چیز اتفاقی نیست. اما به هر حال، بازی خیلی جالب است و هر انتخاب شما بر ظاهر و باطن موجود زنده‌ای که خلق کرده‌اید موثر است. البته شاید بتوان این ایراد را به بازی گرفت که گیم پلی‌اش محدود به یک سری مینی گیم است اما به هر حال با اثری بسیار منحصر به فرد طرف هستیم.

Mass Effect Series

هرچه از یک اپرای فضایی بخواهید در این بازی پیدا می‌شود. موجودات زنده هوشمند، سفینه‌های فضایی و جنگنده‌های جورواجور، سفر در کهکشان با فراتر از سرعت نور، نبرد میان ساکنان منظومه‌ها و سیارات مختلف، هوش مصنوعی‌های متخاصم، ربات‌های یاغی، موجودات فضایی درنده و وحشی، لباس‌های فضایی رنگارنگ، عشق و نفرت، جنگ و صلح، شادی و غم و خیلی چیزهای دیگر در این بازی به شکلی خارق‌العاده و محیرالعقولی پیاده‌سازی شده است که هوش از سر آدمی می‌پراند.

Star Citizen

این بازی، چند سالی است که در مرحله تولید به سر می‌برد. بازی آن‌قدر جاه‌طلبانه است که معلوم نیست سازنده‌هایش هم بتوانند از پس آن بر آیند. پروژه ساخت آن به وسیله کیک استارتر و با بودجه‌ی کسب شده بیش از صد میلیون دلاری آغاز شده است. بازی از نظر وسعت و گرافیک و سامانه‌های موجود در آن به قدری گسترده است که به هیچ وجه برای کنسول‌ها قابل پیاده‌سازی نیست و در انحصار رایانه‌های شخصی قرار دارد. سازنده‌ها هر هفته روند توسعه و چیزهایی که دارند به بازی اضافه می‌کنند را از طریق شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند تا مردم از پیشرفت توسعه بازی اطمینان حاصل کنند. بازی فعلا در حالت دسترسی زود هنگام قرار دارد از این رو پر از ایراد و باگ است. اما قرار است در نهایت، دنیای بسیار بسیار بزرگی داشته باشد. استار سیتیزن، خیلی بزرگ‌تر از اثری مثل مس افکت است و شما می‌توانید در بازی تقریبا هر کاری انجام دهید.

Fallouts Series

بازی‌های فال اوت، خیلی با سابقه و ریشه‌دار هستند. البته می‌توان افت شدیدی در آخرین نسخه از این سری را شاهد بود اما به طور کلی، ریشه‌های این مجموعه، بسیار قوی بوده و هنوز هم سری فال اوت جای خاصی در دل هواداران دارند. فال اوت در هر نسخه به عواقب جنگ اتمی می‌پردازد. جایی که دنیا پس از جنگ جهانی اتمی به ویرانه بدل شده و انسان‌های خارج شده از پناهگاه، برای بقا در دنیایی وحشی با هم جدل می‌کنند. شاید هر نسخه از فال اوت قهرمان متفاوتی داشته باشد، یکی دنبال پدرش می‌گردد و دیگری دنبال پسرش. اما این دنیای خشن، همیشه جایی برای نبرد با موجودات جهش‌یافته، فرار از مناطق آلوده به رادیواکتیو و تعامل با انسان‌هایی است که در مخروبه‌ها برای خود پناهی ایجاد کرده‌اند. جالب این که بازی، استایل خاص خودش را دارد و فضاسازی آن به مانند آمریکای دوران جنگ سرد می‌ماند. همچنین استفاده از تجهیزات مکانیکی فلزی و موتورهای بخار نیز مانع از زیادی آینده‌نگرانه شدن بازی می‌شود.

Metal Gear Series

بازی‌های علمی تخیلی قرار نیست همیشه در مورد فضا و موجودات عجیب و غریب باشند. یکی از بهترین نمونه‌ها نیز سری بازی‌های متال گیر هستند. داستان این مجموعه، هیچ‌وقت پایش را به آینده‌های دور نمی‌گذارد بلکه حتی به گذشته نیز می‌رود. صحبت در مورد متال گیر بسیار است. اما در مورد علمی تخیلی بودن آن می‌توان گفت بازی، لایه رقیقی از علمی تخیلی را در خود گنجانده تا داستانی واقعی از تهدید اتمی موجود در جهان و همچنین چالش‌های سیاسی و اجتماعی انسان‌ها را شرح دهد. آقای کوجیما در این کار، واقعا موفق هم بوده است. خود سلاح متال گیر یک ماشین رباتی بزرگ و پیشرفته است که می‌تواند پرتابگر موشک‌های اتمی باشد. این سلاح، شاید در دنیای واقعی مسخره باشد اما در دنیای بازی، خیلی خوب توجیه شده است. مورد دیگر، دست‌های پشت پرده عالم سیاست است که در این بازی به هوش مصنوعی تعبیر شده اما کثیفی سیاست‌های کشور آمریکا را هدف قرار داده است. در مجموع، این بازی شاید تخیلی باشد و در جاهایی مثل استفاده از ماشین‌های نانویی در نسخه چهارم زیاده‌روی کرده، اما نمی‌توان به جدی بودن نیت سازنده آن شک کرد.