ساعت 6:30 صبح دوشنبه 26 خرداد امسال فریادهای سوختم سوختم مردی در خیابان کارون در نزدیکی بزرگراه نواب اهالی محل را به سمت صداهای سوزناک کشاند.
مردم وقتی به نزدیکی مرد این مرد رسیدند زوج جوانی که کلاه کاسکت و ماسک بهداشتی روی صورتشان داشتند سوار بر موتور پا به فرار گذاشتند و در ادامه تیم های پلیسی و امدادی در محل حاضر شده و ماجرای یک اسیدپاشی هولناک پیش روی ماموران قرار گرفت و در بررسی های ابتدایی مشخص شد زن و مرد جوان که از محل فرار کرده اند عاملان این اسیدپاشی بوده اند.
صحنه اسید پاشی از زبانی قربانی
قربانی ماجرای اسید پاشی پس از چند روز روی تخت بیمارستان به ماموران گفت: سالها قبل با همسرم که از بستگان نزدیکم بود ازدواج کردم و در این سالها صاحب 2 فرزند شدیم اما یکی از فرزندانمان فوت کرد. زندگی خوب و آرامی داشتیم تا اینکه پس از 15 سال زندگی به خاطر اختلافات اخلاقی که با هم داشتیم و حرف یکدیگر را متوجه نیم شدیم از هم جدا شدیم اما چون همسرم را دوست داشتم از همسرم طلاق نگرفتم.
وی افزود: من در یک خانه در خیابان کارون زندگی می کنم و همسرم نیز یک خانه اجاره کرد و هر دو جدا از هم و تنها زندگی می کنیم و فکر نمی کنم اسیدپاشی از سوی همسرم صورت گرفته باشد.
این مرد ادامه داد: در یک برج در شمال تهران به عنوان مهماندار کار می کنم و صبح روز حادثه وقتی از خواب بیدار شدم زنگ خانه ام 3 بار زده شد اما هر بار که آیفون را بر می داشتم کسی جواب نمی داد تا اینکه برای رفتن به محل کارم از خانه خارج شدم و به سمت خیابان رفتم تا سوار تاکسی شوم.
قربانی اسید پاشی گفت: داخل خیابان یک مرد که کلاه کاسکت به سر داشت و یک زن جوان که عینک دودی و ماسک بهداشتی روی صورتش بود سوار بر موتور را مشاهده کردم و پشت سر من شروع به حرکت کردند اما توجهی به آنها نداشتم تا اینکه در یک لحظه موتور سیکلت را در نزدیکی خودم دیدم و زن موتور سوار مایع داخل ظرفی را که در دست داشت به روی من ریخت و هر 2 به سرعت فرار کردند.
ردیابی عامل اسیدپاشی
بدین ترتیب تیمی از ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران به دستور بازپرس جنایی برای دستگیری عاملان این اسید پاشی وارد عمل شدند و کارآگاهان خیلی زود با اقدامات فنی و پلیسی، مرد موتور سوار که در صحنه اسید پاشی حضور داشت را شناسایی کردند.
تحقیقات نشان از آن داشت که فریبرز 32 ساله با برادرزاده همسر قربانی اسید پاشی که زن جوانی به نام پروانه است در ارتباط است و همین کافی بود تا روز 14 مرداد ماه فریبرز که مظنون اصلی ماجرای اسید پاشی بود دستگیر شود.
فریبرز خیلی زود به همدستی با پروانه در ماجرای اسیدپاشی اعتراف کرد و به ماموران گفت: چندی قبل از طریق یکی از دوستانم با پروانه آشنا شدم و متوجه شدم پروانه از همسرش جدا شده و با فرزندش زندگی می کند، به همین خاطر گاهی اوقات به آنها سر می زدم تا اینکه چند روز قبل از ماجرای اسید پاشی ادعا کرد قصد دارد شوهر عمه اش را تنبیه کند.
وی افزود: پروانه می گفت که عمه و شوهرعمه اش باهم اختلاف دارند و شوهر عمه اش با رفتارهایش عمه اش را اذیت می کند و قصد دارد او را تنبیه کند.
مرد جوان ادامه داد: نمی دانستم پروانه چه نقشه ای در ذهن دارد و ابتدا به من گفت که خانه اش موش دارد و برای کشتن موش ها از من خواست تا برایش اسید بخرم و من هم که کارهایش را انجام می دادم اسید خریدم و فردای آن روز قرار بود شوهر عمه اش را تعقیب کنیم و محل کارش را پیدا کنیم تا در فرصتی مناسب او را کتک بزنیم اما پروانه وقتی روی موتور نشسته بود ناگهان روی شوهرعمه اش اسید پاشید و من ازترس پا به فرار گذاشتم.
اعترافات عامل اسید پاشی روی شوهرعمه
پروانه خیلی زود پس از اعترافات فریبرز دستگیر شد و به ماموران گفت: عمه ام با شوهرش اختلاف داشت و هر وقت او را می دیدم با من درد و دل می کرد و از شوهر عمه ام بد می گفت و عمه ام که زن تنهایی است بارها گفته بود که اگر تنها نبود و کسی از او حمایت می کرد و پشت و پناهی داشت هیچ وقت شوهرش جرات نمی کرد او را ناراحت و اذیت کند.
پروانه ادامه داد: همیشه به عمه ام روحیه می دادم و می گفتم خودم از او حمایت می کنم تا اینکه چند روز قبل عمه ام با من صحبت کرد و از رفتارهای بد شوهرش و اذیت هایش گفت به همین خاطرتصمیم گرفتم او را ادب کنم تا دیگر کاری به عمه ام نداشته باشد به همین خاطر ماجرا را برای فریبرز تعریف کردم و تصمیم به اسید پاشی گرفتیم.
وی افزود: روز قبل ماجرا فریبرز اسید را تهیه کرد و روز حادثه با هم به محل رفتیم و سناریوی اسید پاشی را رقم زدیم.
بنا بر این گزارش، پروانه و فریبرز برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس جنایی در اختیار ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته اند/رکنا
دیدگاه شما