- نام:بیتا
- نام خانوادگی:سحر خیز
- زمینه فعالیت :سینما، تلویزیون، تئاتر
- تولد:21 آذر 1361 (34 سال)
- محل تولد:تهران
- ملیت:ایرانی
- پیشه:بازیگری
- سال های فعالیت:از 1385 تاکنون
- مدرک تحصیلی:کارشناسی دبیری ازدانشگاه تاکستان
زندگینامه کامل خانم بیتا سحرخیز
بیتا سحرخیز متولد 21 آذر 1361 در تهران است. مدرک کارشناسی دبیری ابتدایی را گرفته ولی شغل اصلیش بازیگری است.از آثار بیتا سحرخیز در سینما می توان انعکاس، هم خانه، فقط چشم هاتو ببند و نسکافه داغ داغ اشاره کرد. ضمن اینکه در تلویزیون کارهای راه بی پایان و ترانه مادری را در کارنامه دارد.در عالم بازیگری گرچه پرونده کاری اش تنها به چند کار محدود می شود اما همان چند کار کافی است تا بیتا سحرخیز را به چهره شناخته شده ای تبدیل کند؛ مینای راه بی پایان، مهسای هم خانه و البته بیش از همه نغمه ادیب. او چنان در سریال ترانه مادری در نقش نغمه ادیب فرو رفته که حتی اختلاف سنی اش با محسن افشانی چندان به چشم نمی آید.
ازدواج
بیتا سحرخیز تا کنون ازدواج نکرده است و مجرد می باشد.
چگونگی ورود به بازیگری
بیتا سحرخیز:من از بچگی این کار رو دوست داشتم ولی چون خانواده من اهل هنر نبودند و موافقتی هم وجود نداشت که من این حرفه رو انجام بدم، حتی در دوره دبیرستان برای هنرستان هنر اقدام کردم شرط این بود که یکی از اعضای درجه یک خانواده اهل هنر باشد و برای من اینطور نبود و من به درسم ادامه دادم تا زمانی که بین کاردانی و کارشناسی ام یکسال فاصله افتاد و آن زمان با اصرار فراوان اومدم کلاسهای بازیگری آقای تارخ رو شرکت کردم و بعد از این دوره، کارشناسی رو خوندم و بازی هم می کردم.
انگیزه بازیگری
با اصرار فراوان اومدم کلاسهای بازیگری آقای تارخ رو شرکت کردم و بعد از این دوره، کارشناسی رو خوندم و بازی هم می کردم .شاید انگیزه قوی که به من داده شد برای ادامه این حرفه که بدونم من می تونم تو این حرفه دوام بیارم، کلاسهای آزاد بازیگری و خود آقای تارخ بود.
شروع بازیگری و سکوی پرتاپ
من قبل از مجموعه راه بی پایان، فقط چشمهایت را ببند (علیرضا امینی) را کار کردم و اگر اون فیلم توقیف نمی شد و اکران می شد فکر می کنم که مسیر زندگی من را کاملا عوض می کرد و اون سکوی پرتاب من میشد ولی باز هم خدا را شکر می کنم که در جای دیگر این اتفاق افتاد. من از طریق آقای تارخ به همایون اسعدیان معرفی شدم و ایشون در ابتدا در انتخاب من تردید داشتند ولی وقتی آقای امینی فیلم فقط چشمهایت را ببند را برایشان گذاشتند ایشان به یقین رسیدند که من از پس نقش برمی آیم، البته باید بگم که خودشون خیلی به من کمک کردن چون به هر حال من یک بازیگر تازه کار بودم و یکسری خامی ها وجود داشت. ایشون با تمریناتی که می کردند سعی می کردن روی اونها رو بپوشونند و خیلی کمک بزرگی بود. این سکو، سکوی خوبی بود.
اوج شهرت در ترانه مادری
ضمن اینکه در تلویزیون کارهای راه بی پایان و ترانه مادری را در کارنامه دارد.در عالم بازیگری گرچه پرونده کاری اش تنها به چند کار محدود می شود اما همان چند کار کافی است تا بیتا سحرخیز را به چهره شناخته شده ای تبدیل کند؛ مینای راه بی پایان، مهسای هم خانه و البته بیش از همه نغمه ادیب. او چنان در سریال ترانه مادری در نقش نغمه ادیب فرو رفته که حتی اختلاف سنی اش با محسن افشانی چندان به چشم نمی آید. وی به عنوان یکی از بازیگران اصلی سریال ماه و پلنگ در نقش ملکا حضور دارد.
شروع فعالیت سینمایی
وی فعالیت سینمایی خود را از سال 1385 با فیلم نسکافه داغ داغ آغاز کرد.
بازی در تئاتر
تئاتر را دوست دارم اما تجربه نکردم که ببینم چقدر بهش علاقه دارم، ولی دوست دارم کار تئاتر انجام بدم چون به نظر من بازیگر را توی خیلی زمینه ها محکم میکنه ولی فرصتش پیش نیومده است.
علاقه به عکاسی
عکاسی رو خیلی دوست دارم یاد بگیرم، ولی نه به عنوان یک شغل بلکه به عنوان اینکه دوست دارم هنر دیگری رو تو زندگیم تجربه بکنم و فقط برای اوقات فراغت خودم
یک خاطره شیرین در راه بی پایان
همون مجموعه راه بی پایان، تو قسمت 13، زمانی که خانم محبوبه بیات میاد تو شرکت و قرار بود که من تو اون سکانس به شدت گریه کنم و از قبل از اینکه کار شروع بشه من به خودم می گفتم که باید این رو به بهترین نحو انجامش بدم و خیلی برام مهم بود. روز فیلمبرداری آقای اسعدیان گفتند دوربین روشنه و هر موقع هم که دیالوگ یادت رفت از ادامه اون شروع کن و گریه رو ادامه بده، منم بلند بلند داشتم گریه می کردم اونقدر پرانرژی داشتم این کار رو می کردم که وقتی عکسهای اون روز رو نگاه می کنم تمام رگهای پیشونیم بیرون زده بود، از اوج گریه من همه عوامل پشت صحنه هم داشتند گریه می کردن توی همون حین و تو اوج هق هق گریه و بدون قطع گریه گفتم دیالوگهای من چی بود یادم رفته، یهو همه عواملی که داشتند با من گریه می کردند زدند زیر خنده. این قضیه تا آخرین روز فیلمبرداری باعث خنده همه می شد ( که دیالوگهای من چی بود).
روزهای غمگین
من روزهای غمگین توی زندگیم زیاد داشتم .ولی الان دارم سعی می کنم روزی رو غمگین نبینم، اسم روزم رو غمگین نیمذارم، اسمش رو میذارم روزی که خدا خواسته این اتفاق بیفته و من نباید غمگین باشم این مصلحت خدا بوده و فکر می کنم از این به بعد روز غمگین توی زندگیم نخواهم داشت.
فیلم شناسی بیتا سحرخیز
سینمایی
- نسکافه داغ داغ 1385 علی قوی تن
- فقط چشم هاتو ببند 1385 علیرضا امینی
- هم خانه 1386 مهرداد فرید
- انعکاس 1386 رضا کریمی
- نیش زنبور 1388 حمیدرضا صلاحمند
- خبر خاصی نیست 1393 مصطفی شایسته
تلویزیونی
- راه بی پایان 1386 همایون اسعدیان
- عید امسال 1388 سعید آقاخانی
- ترانه مادری 1387 حسین سهیلی زاده
- بی کسی 1388 آرش قادری
- نون و ریحون 1388 فرزاد موتمن
- بهار، قبل و بعد 1388 شاهد احمدلو
- گام های معلق 1389 شاهرخ دولکو
- مهمانان ویژه 1390 جواد رضویان
- یاور 1392 علی شاه حاتمی
- ماه و پلنگ 1395 احمد امینی
دیدگاه شما