ظهر روز 16 مرداد امسال گزارش یک سرقت مسلحانه در خیابان باغ فیض اسلامشهر در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت و ماموران بلافاصله رسیدگی به موضوع را در دستور کار خود قرار دادند.
بررسی های اولیه از دوربین مداربسته و اظهارات مالباخته و شهود حاکی از آن بود که چهار سارق با کلاشینکف و جلیقه مهمات به مغازه حمله کردند و در کمتر از دو دقیقه تمام طلاهای داخل مغازه را ربودند.
حمله مردان نقابدار
در حالی که ردیابی سارقان هم چنان در دستور کار پلیس قرار دارد،صاحب مغازه به نام آقای نورپور در گفتگو با رکنا جزئیات سرقت را شرح داد.
او گفت:«ساعت یازده و نیم صبح بود و ما تازه مغازه را نظافت کرده بودیم.برای همین در مغازه هنوز باز بود.بیرون از مغازه هم رهگذران زیادی تردد داشتند و در آن وقت روز آنجا خلوت نبود که در یک چشم بر هم زدن دیدم که چهار مرد نقابدار داخل مغازه ریختند.»
صاحب مغازه حتی فرصت دست جنباندن هم نداشت و سارقان او را غافلگیر کرده بودند.نفسش در سینه حبس شده بود و سرگیجه داشت.
سارقان بی رحم حتی به او فرصت ندادند یک کلمه حرف بزند و او را گوشه دیوار گیر انداختند و با تهدید کلاشینکف به او گفتند اگر جنب بخورد با شلیک گلوله مغزش را روی دیوار می پاشند.
با وینچستر و کلاشینکف به جنگ طلا آمدند
نورپور در ادامه به خبرنگار رکنا گفت:«یکی از سارقان اسلحه کلاشینکف دستش بود و یکی دیگر یک اسلحه وینچستر همراه داشت.سارقان جلیقه مهمات هم داشتند.دو نفر دیگر که به سمت ویترین حمله کردند گونی های بزرگی همراه داشتند و هر چهار نفر دور سرشان را با شال بلندی پوشانده بودند و فقط چشم هایشان مشخص بود.
همین که سارقان به طرز وحشیانه ای وارد مغازه شدند،صدای عربده شان در مغازه و خیابان پیچید و رعب و وحشت زیادی ایجاد کرده بود:«همین که سارقان وارد مغازه شدند دو گلوله هوایی شلیک کردند و بعد فریاد می زدند و می گفتند روی زمین دراز بکشید وگرنه شلیک می کنیم. اسلحه را دقیقا روی سر ما نشانه گرفته بودند.عموی من هم که همکارم است در آن لحظه در مغازه ما بود و در فیلم های ضبط شده دوربین مدار بسته هم مشخص است که روی زمین دراز می کشد.»
طلاها را جارو کردند
سارقان تمام تلاش خود را می کردند که زمان را از دست ندهند.نور پور گفت:«دو نفر از سارقان به سرعت مشغول جمع کردن طلا ها شدند.یکی از آنها ویترین رو به خیابان را خالی می کرد و یکی دیگر مشغول جمع کردن طلاهای ویترین داخل مغازه شد و این در حالی بود که همدستش با پشت اسلحه شیشه پیشخان را شکست.سارقی که وینچستر دستش بود،رفت بیرون ایستاد که اگر کسی از مردم نزدیک شد او را بزند.یکی دیگر از سارقان هم با کلاشینکف سر کوچه ایستاده بود که او راننده ماشین بود.»
یکی از سارقان ترسیده بود
چند ثانیه ای که از شروع سرقت گذشته بود،یکی از سارقان برای اینکه زودتر از مهلکه فرار می کند می خواست پا به فرار بگذارد.
نورپور این لحظه از سرقت را اینطور توضیح داد:«یکی از سارقان لحظاتی بعد از شروع سرقت می خواست از مغازه بیرون برود و شاید از اینکه زمان بیشتری در مغازه بماند می ترسید و می خواست به سرعت از محل مغازه خارج شود.اما سارقی که جلوی در مغازه ایستاده بود او را تهدید کرد و با پرخاش به او گفت کسی حق ندارد تا جمع کردن همه طلاها از مغازه خارج شود.بنا براین سارق را وادار کرد همه طلاها را جمع کند.»
برخورد با سمند موقع فرار
نورپور در آخر در توضیح موقعیت مغازه خود گفت:«مغازه ما در خیابان اصلی واقع شده است و معمولا در این خیابان تردد زیاد است.اکثر اوقات در مغازه بسته است و دزدگیر هم داریم اما روز حادثه چون مغازه را نظافت کرده بودیم و می خواستیم کف مغازه خشک شود و بعد در را ببندیم،چند دقیقه ای در مغازه باز بود.شاید سارقان از قبل مغازه را شناسایی کرده بودند.آنها بعد از اینکه همه طلاها را در گونی ریختند سوار یک خودروی پژو 405 شدند از محل فرار کردند.موقع فرار با یک خودرو سمند هم برخورد کردند که با تهدید اسلحه آن را هم کنار زدند و از مهلکه گریختند.»
رکنا
دیدگاه شما