به گزارش پایگاه خبری نشان :

روز 8 آبان ماه امسال پسر جوانی با چهره ای آشفته و نگران پای در دادسرای امور جنایی تهران گذاشت و از ناپدید شدن دایی ثروتمندش خبر داد.

پسر جوان به بازپرس پرونده گفت: دایی ام 88 ساله و مرد ثروتمند و صاحب یک گاراژ به مساحت 4 هزار و 100 متری است و به تنهایی زندگی می کند و در گذشته نیز در کار راهسازی بوده و دستگاه های مختلفی را تعمیر می کند و شرایط مالی خوبی دارد اما چند روزی است که از او اطلاعی نداریم و به هرجایی که احتمال می دادیم سرکشی کردیم اما هیچ ردی از دایی ام به دست نیاوردیم.

بدین ترتیب بازپرس زمانی از شعبه 6 دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا تیمی از ماموران پلیس آگاهی تهران برای ردیابی پیرمرد ثروتمند وارد عمل شوند.

رهایی مرد ثروتمند از چنگال آدم ربایان

3 هفته از ردیابی های پلیسی گذشت تا اینکه گوشی موبایل وکیل مرد ثروتمند به صدا در آمد و پشت تلفن مرد 88 ساله عنوان کرد که همراه یکی از آدم رباها به خانه یکی از دوستانش در قلعه حسن خان است و از وکیلش خواست به سراغش برود.

همین کافی بود تا وکیل این مرد ربوده شده پلیس را در ماجرای پیدا شدن پیرمرد ثروتمند قرار دهند و تیمی از ماموران پلیس آگاهی تهران با گرفتن نیابت قضایی به شهر قدس رفته و با رهایی مرد ربوده شده اقدام به دستگیری یکی از آدم رباها کردند.

نجات مرد ربوده شده از سوی آدم ربای با وجدان

متهم که جوانی 29 ساله است در ماجرای آدم ربایی باعث نجات پیرمرد 88 ساله از سناریوی یک آدم ربایی مرگبار شد و این مرد را از چنگال آدم رباها فراری داد و خود را تسلیم ماموران کرد.

سابقه داری؟

نه.

شغل؟

در مغازه روی کوبی مبل در کنار گاراژ پیرمرد ثروتمند کار می کردم.

چرا دست به آدم ربایی زدی؟

صاحب کارم پیشنهاد داد. یک روز داخل مغازه بودیم که صاحبکارم عنوان کرد که صاحب گاراژ یک پیرمرد 88 ساله و ثروتمند وتنها است و با دزدیدن او می توانیم پول خوبی به جیب بزنیم و از من خواست چند نفر را برای ربودن او پیدا کنم.

پیشنهادش را پذیرفتی؟

بله، بعد از اینکه صاحبکارم پیشنهاد داد به سراغ چند نفر رفتم و یک باند را برای ربودن پیرمرد ثروتمند تشکیل دادیم.

پیرمرد را چطور ربودی؟

ساعت 3:30 ظهر بود که پیرمرد ثروتمند برای پیاده روی از گاراژ خارج شد و به سمت پارک رفت که من همراه 3 تن از اعضای باند سوار بر یک پراید با پلاک مخدوش به تعقیبش پرداختیم و در یک فرصت مناسب و در حالیک ماسک روی صورتمان بود، او را با تهدید سوار بر خودرو کرده و به یک باغ در اطراف تهران رفتیم .

چه مدت پیرمرد ثروتمند را زندانی کردید؟

3 هفته پیرمرد ثروتمند در اسارت ما بود و یک روز پنجمین عضو گروه به باغ آمد و یک کاغذ به پیرمرد داد که در آن وکالت فروش گاراژ و خودروی لوکسش را نوشته بود و قصد داشتیم با این وکالت نامه همه سرمایه پیرمرد ثروتمند را بالا بکشیم.

چطور به فکر نجات پیرمرد افتادی؟

بعد از امضا گرفتن از پیرمرد ثروتمند متوجه شدم قصد کشتن او را دارند و یک روز داخل اتاق بودم که 2 نفر از اعضای باند برای قتل پیرمرد وارد اتاق شدند و از من خواستند بیرون اتاق منتظر باشم، بیرون اتاق بودم اما ذهنم درگیر بود و دلم نمی آمد پیرمرد بیگناه را به قتل برسانند به همین خاطر وارد اتاق شدم و توانستم آنها را راضی کنم تا یک روز صبر کنند که 2 همدستم از اتاق بیرون رفتند.

چطور از باغ فرار کردی؟

فردای آن روز در یک فرصت توانستم پیرمرد را از باغ خارج کنم و با هم به سمت خانه اش در منطقه ستارخان رفتیم.

چرا به منطقه شهر قدس رفتید؟

چون احتمال می دادم همدستانم با توجه به اینکه آدرس خانه پیرمرد ثروتمند را دارند به سراغمان بیاید به همین خاطر فقط لباس هایش را برداشتیم و به خانه من رفتیم و در آنجا حمام کرد و سپس با پیشنهاد خودش به خانه یکی از دوستانش در شهر قدس رفتیم و آنجا با وکیلش تماس گرفتیم.

صاحبکارت کجا بود؟

او طراح این باند بود و از بیرون ما را هدایت می کرد که همراه 4 عضو دیگر باند فراری شده است.

بنا بر این گزارش، متهم برای تحقیقات بیشتر به دستور بازپرس زمانی در شعبه 6 دادسرای امور جنایی تهران در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است و تحقیقات تکمیلی برای دستگیری 5 عضو فراری این باند ادامه دارد