همه چیز از شبی شروع شد که «گری» در یک کافه بود. مردم اون شب درباره گرفتاری های نگهداری از حیوونات، تمیز کردنشون و هزینه های سنگین نگهداری حیوونات حرف میزدن. ایده فروش سنگ به عنوان حیوان خانگی از همون شب تو سر «گری» افتاد؛ چون نه گرفتاری نگهداری داشت، نه هزینه میخواست و نه هیچی.
«گری» برای عملی کردن ایده خودش موفق شد 2 سرمایه گذار پیدا کنه که با هم به یه مغازه رفتن و کلی تیکه سنگ صاف و تمیز رو خریدن. گری میدونست که عقل مردم به چشمشونه، پس ظاهر کار هم باید خیلی تمیز باشه. بخاطر همین وقت زیادی رو صرف طراحی یه جعبه کرد تا سنگ رو داخل جعبه با قیمت بیشتری بفروشه. این جعبه حتی چندتا سوراخ داشت تا «سنگ» (که دیگه الان یه حیوون خونگی بود) بتونه نفس بکشه.
دیدگاه شما