پدر و مادر زن جوان بعد از قتل دخترشان به دست شوهرش،از قصاص داماد خود گذشت کردند.
نهم اردیبهشت ماه سال 99 در حالی که تجربه گذران روزهای سیاه کرونا یی هنوز برای جامعه یک تجربه نوظهور بود؛ یک مرد جوان با مراجعه به پلیس آگاهی دزفول اعتراف تکان دهنده ای مطرح کرد و گفت جسد همسرش را به اداره آگاهی آورده است.
قاتل به نام سهراب بعد از اینکه خودش را تسلیم ماموران پلیس کرد،در اعتراف به قتل همسرش لب به اعتراف گشود.جسد زن جوان از ماشین متهم به پزشکی قانونی منتقل شد.»
ما عاشق هم بودیم
سهراب در اعتراف به قتل ماجرای درگیری اش با همسرش به نام ترانه را اینطور تعریف کرد:«من اهل و ساکن دزفول بودم.وقتی در شهر نکا سرباز شدم،با ترانه آشنا شدم.به او علاقه شدیدی پیدا کردم و با اینکه محل زندگی مان از هم دور بود اما به خواستگاری اش رفتم.زندگی مان را در تهران آغاز کردیم و واقعا عاشق همدیگر بودیم.اوایل که زندگی مان را شروع کردیم من جوشکار بودم اما بعدا در یک اداره مشغول کار در آشپزخانه شدم و وضعمان بهتر شده بود.وقتی دو سه سالی از زندگی مان گذشت دخالت های دیگران باعث شد بین ما شکافی از اختلاف پیش بیاید و این شکاف هر روز عمیق تر می شد.»
بعد از کرونا بیکار شدم
متهم در ادامه گفت:«وقتی کرونا شیوع پیدا کرد کارم را از دست دادم.همسرم پرستار سالمند شده بود و برای همین بیشتر از قبل به شهر خودمان می رفتم.اختلافم هم با ترانه هر روز بیشتر می شد.در عید نوروز به دزفول رفتیم ولی ترانه گفت باید مراقب سالمندی باشد که پرستاری اش را بر عهده دارد برای همین به تهران برگشت.از قبل هم با هم جر و بحث داشتیم.برای همین زمانی که من به تهران برگشتم در خانه را به روی من باز نکرد و من شب را در ماشین خوابیدم.»
جزئیات قتل همسر در دزفول
او در ادامه گفت:«ترانه می گفت طلاق می خواهد و مدتی بعد از عید به خانه پدری اش در نکا رفت.من سراغ او رفتم و در اثاث کشی خانه پدرش کمک آنها کردم.اما ترانه ناراحت بود و می گفت چرا به خانه پدرم آمدی.از او خواستم حتی اگر قرار است از هم جدا شویم،با احترام و خوشی جدا شویم.دختر بزرگم خانه مادرم در دزفول مانده بود و از ترانه خواستم با من به دزفول بیاید تا دخترم را به تهران برگردانیم و بعدا در مورد زندگی مان حرف بزنیم.برای همین از نکا راهی دزفول شدیم.در مسیر دزفول باز جر و بحثمان بالا گرفت.دختر کوچکم روی صندلی عقب نشسته بود و شیر می خواست و گریه می کرد.ترانه عصبانی شده بود و باز حرف طلاق می زد و به بچه اعتنا نمی کرد.یکدفعه دیدم از کیفش یک چاقو درآورد.من که از وضعیت داخل ماشین کلافه و عصبانی شده بودم سریع چاقو را از او گرفتم و با آن چندین ضربه به ترانه زدم.بعد جسد ترانه را زیر داشبور گذاشتم و پتوی دخترم را روی آن انداختم.جسد را به دزفول بردم و وقتی آنجا رسیدم دخترم را به برادرم سپردم و با جسد به اداره آگاهی آمدم تا خودم را تسلیم کنم.»
پدر و مادر مقتول از قصاص گذشتند
با توجه به اینکه محل وقوع قتل در مسیر نکا به دزفول؛در نزدیکی تهران اتفاق افتاده بود،پرونده قتل برای رسیدگی راهی تهران شد.
متهم بعد از طی روال قانونی پرونده پای میز محاکمه ایستاد. پدر متهم به عنوان ولی قهری فرزندان او از قصاص گذشت کرد اما به درخواست پدر و مادر ترانه،متهم با رای قضات به قصاص محکوم شد.
در حالی که شمارش معکوس برای قصاص قاتل ترانه آغاز شده بود،اولیای دم با دریافت وجه المصالحه از قصاص قاتل فرزندشان گذشت کردند.
به این ترتیب متهم روز گذشته به لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت و از خود دفاع کرد.
رای قضات بعد از مشورت صادر خواهد شد
دیدگاه شما