قتل برادر در تهران طی یک درگیری در پارکینگ خانه با 3 ضربه چاقو رقم خورد. مرد جوان به جرم برادرکشی در دادگاه محاکمه شد.
رسیدگی به این پرونده از هفت ماه قبل به دنبال کشته شدن مرد جوانی به نام فرید در خانه پدری اش در جنوب تهران آغاز شد .وقتی ماموران پلیس به خانه قدیمی رفتند برادر بزرگ فرید به نام فرهاد خودش را به عنوان عامل جنایت معرفی کرد و همانجا بازداشت شد.جسد خونین فرید با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس به بازجویی از فرهاد پرداخت .
این مرد میانسال گفت :برادرم از بدو تولد از ناتوانی ذهنی رنج می برد و همیشه با رفتارهایی مارا اذیت میکرد. آخرین بار از رفتارهای او عصبانی شده بودم که با او درگیر شدم و ناخواسته او را کشتم .
به دنبال بازسازی صحنه جرم پرونده فرهاد با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و وی از خود دفاع کرد.
در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی اعلام گذشت کردند و گفتند از پسر بزگشان هیچ شکایتی ندارند.
قتل مرد تهرانی به دست برادر خود
سپس مرد میانسال به دفاع پرداخت و گفت :ما هشت خواهر و برادر بودیم و پدرمان با سختی زندگی مان را اداره می کرد. فرید هنگام تولد دچار عارضه مغزی شده و مشکلات روحی و روانی زیادی داشت .مادرمان 30 سال قبل وقتی باردار بود نمیدانست دوقلو در شکم دارد و موقع زایمان این ماجرا شد. خواهرمان سالم به دنیا آمد اما فرهاد به خاطر تاخیر در زایمان دچار عارضه مغزی شد. پرده گوش پاره شد و به مغز او آسیب رسید. به همین خاطر بیمار بود و همیشه برای ما مشکلاتی را ایجاد می کرد. برادرم به مدرسه رفت اما نتوانست درس بخواند و درسش را ناتمام رها کرد.
وی ادامه داد: من بخاطر مشکلات خانوادگی زیادی که داشتم به دام اعتیاد افتادم و معتاد شدم. اما بعد از چند سال به کمپ ترک اعتیاد رفتم و مواد را ترک کردم. اما آنجا به خاطر درگیری دچار نقص عضو شدم و توان کار کردن نداشتم .اما چون زن و فرزند داشتم تاکسی خریده بودم و با هر زحمتی که بود کار می کردم تا مخارج زندگی مان را تامین کنم.
متهم درباره جزییات درگیری خونین با برادرش گفت: خانه پدری ام در منطقه جنوبی شهر بود و پشت خانه مان تبدیل به خانه تیمی شده بود و مردان و زنان فاسد به آنجا رفت وآمد داشتند. به همین خاطر برادرم دچار فساد اخلاقی شده و آبرویمان را در محل برده بود و به خانه فساد رفت و آمد داشت. بارها به او تذکر داده بودم اما حرفم را گوش نمی داد. آخرین بار برادرم به خانه آمد و می خواست مشروب بخورد که با او مخالفت کردم.اما برادم گردنم را گرفت و می خواست مرا خفه کند که همان موقع پسرم و دوستش به هواخواهی از من وارد دعوا شدند. پسرم فرهاد را به سمت پارکینگ خانه برد و فرهاد با تاکسی من که در پارکینگ بود برخورد کرد .او که عصبانی شده بود از روی زمین برخاست و به سمت پسرم حمله کرد .او روی پسرم افتاده و گلوی او را گرفته و می خواست او را خفه کند. که برای دفاع از پسرم وارد دعوا شدم و سه ضربه چاقو به برادرم زدم .
متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت :باور کنید من قصد کشتن برادرم را نداشتم. در موقعیتی قرار گرفتم که برای نجات جان پسرم ناچار به چاقوکشی شدم. زمانی که ضربههای چاقو را به برادر میزدم حال طبیعی نداشتم و انگار یک نفر دستور داده بود تا ضربه ها را به برادرم بزنم .باور کنید من از خودم اختیاری نداشتم.
وی در حالی که اشک می ریخت ادامه داد: من گمان می کردم صدای دوستان برادرم که او را به فساد کشانده و ما را بدبخت کرده بودند در گوشم پیچید و آنها به من دستور دادند تا برادرم را بکشم .من بعد از قتل پشیمان شدم و به همین خاطر با پلیس تماس گرفتم و تسلیم شدم. بعد از فوت برادرم حال خوبی ندارم و حالا هم در دادگاه نمی توانم از خودم دفاع کنم .من سواد ندارم و نمی توانم از خودم دفاع کنم. فقط می گویم پشیمان هستم و تقاضای بخشش دارم.
با پایان دفاعیات این متهم قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.وی با توجه به گذشت اولیای دم و طبق ماده 612 قانون به 3تا 10 سال زندان محکوم خواهد شد
دیدگاه شما