قتل پلیس با شلیک خونین رخ داد. قتل پلیس توسط راننده جوان صورت گرفت. قتل پلیس 14 سال پیش اتفاق افتاد. پس از گذشت 14 سال مجرم قتل پلیس به قصاص ،زندان و شلاق محکوم شد. متهم ردیف دوم که با قرار وثیقه آزاد بود به اتهام معاونت در قتل پلیس از خود دفاع کرد.
رسیدگی به این پرونده از شامگاه پنجم اردیبهشت ماه سال ۸۴ آغاز شد. آن شب استوار دوم سیروس فولادوند و یکی از همکارانش هنگام انجام ماموریت در شهریار به یک دستگاه پژو مشکوک شدند و به راننده و دو سرنشین آن ایست دادند. ماموران پلیس مدارک ماشین را از رانندهها خواستند و به بازرسی بدنی پرداختند .اما در این میان راننده جوان یکباره اسلحه کشیده و به سینه استوار دوم سیروس فولادوند شلیک کرد .راننده خشن و دو همدستش بلافاصله سوار پژو شدند و گریختند .
با شهادت سیروس فولادوند رسیدگی به پرونده آغاز و ردیابی متهمان فراری در دستور کار پلیس قرار گرفت. با گذشت چندماه از این ماجرا پلیس توانست رد دو نفر از متهمان را به دست آورد .اما عامل شلیک خونین که مهدی نام داشت به مکان نامعلومی گریخته بود و پلیس نتوانست ردی از وی به دست بیاورد .
پایان 14سال فرار عامل شلیک به مامور پلیس
14 سال از این ماجرا گذشته بود که ماموران پلیس دریافتند مهدی در شهرستان بناب زندگی زیرزمینی در پیش گرفته است .به این ترتیب وی را در عملیاتی ویژه بازداشت کردند. این مرد 43ساله به شلیک خونین اعتراف کرد و گفت :من و دو نفر از دوستانم به باغی در شهریار میرفتیم که ماموران پلیس ایستادند و به بازرسی بدنی پرداختند .من به دروغ گفتم نظامی هستم و به همین خاطر اسلحه همراه دارم .وقتی مامور پلیس می خواست اسلحه را از من بگیردیک تیر به سمت او شلیک شد.
وی درباره حمل سلاح گفت: من و دوستانم به باغی در شهریار میرفتیم تا یک نفر را که مدعی بود دستگاه زیرخاکی دارد ملاقات کنیم .اسلحه متعلق به یکی از دوستان قدیمی ام به نام فرامرز بود و من از ترسم آن را امانت گرفته بودم.
وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و به اتهام قتل، مشارکت در سرقت مسلحانه و حمل سلاح گرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند .
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم به دفاع پرداخت و گفت :سیروس فولادوند در زمانی که به شهادت رسید پسر سه ماهه داشت که حالا فرزندش ۱۶ سال و نیمه است .بعد از این ماجرا خانواده او در این سالها آسیبهای زیادی دیدند و من از طرف آنها تقاضای قصاص دارم .
سپس نماینده ناجا که در دادگاه حضور داشت گفت: با توجه به اینکه تیراندازی از فاصله نزدیک انجام شده و متهم به صورت مستقیم به سینه مامور پلیس شلیک کرده است تقاضای قصاص دارم.
سپس مهدی که چند فقره سابقه کیفری در پرونده اش دارد در جایگاه ویژهای ایستاد و جرمش را گردن گرفت .
وی گفت: آن روز به همراه منصور و سعید به پارکینگ شهریار رفتیم و پژو را از آنجا برداشتیم تا به باغی در حاشیه شهریار برویم .اما یکباره ماموران پلیس ایستادند و مدارک خواستند .من مدارک ماشین را به آنها دادم اما سیروس فولادوند میخواستند مرا بازرسی بدنی کنند .به همین خاطر به دروغ با او گفتم سپاهی هستم و اسلحه همراه دارم .سیروس فولادوند می خواستاسلحه را از من بگیرد اما ناخواسته یک تیر از اسلحه شلیک شد .من که گیج شده بودم بلافاصله سوار ماشین شدم و فرار کردم .
وی ادامه داد: باور کنید قصد قتل نداشتم و اسلحه از قبل مسلح شده بود.
وی درباره فرار14ساله اش به قضات گفت :من بعد از آن ماجرا ترسیده بودم به همین خاطر به شهرهای مختلف رفتم و زندگی مخفیانه در پیش گرفتم.
سپس متهم ردیف دوم که با قرار وثیقه آزاد بود به اتهام معاونت در قتل از خود دفاع کرد .
منصور 42ساله گفت: من اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم .اسلحه متعلق به یکی از دوستان مشترکمان به نام فرامرز بود که آن را در اختیار مهدی قرار داده بود. من آن شب اصلا نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. فقط صدای شلیک گلوله را شنیدم و از شیشه عقب ماشین دیدم مامور پلیس به روی زمین افتاده است. مهدی سوار ماشین شد و فرار کرد.
سعید نیز که با قرار وثیقه آزاد بود در جلسه دادگاه حاضر نشد تا از خود دفاع کند و وکیل وی به دفاع پرداخت.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده مهدی را به قصاص، 5سال زندان و 50 ضربه شلاق محکوم کردند. دو متهم دیگر از دست داشتن در این ماجرا تبرئه شدند.
دیدگاه شما