صدای دف و تار که بلند شد ، چشمان آتش نشان از خوشحالی درخشید. صدای دف نواختن همسرش را می شناخت. کودکش همزمان خود را در آغوش پدر جای کرد و لحظه ها در پی هم زیبا و زیباتر شد.
مرد آتش نشان از جشن تولدش جا مانده بود. به جشن تولد نرسیده بود چون آتش سوزی های پی در پی روز تولدش که همین چند روز پیش بود نگذشت که خانه برود و تا صبح مشغول نجات گرفتاران در آتش بود. جشن تولدی که برای او و برادر دوقلویش برپا شده بود. برادری که او هم آتش نشان است، اما در پایگاه دیگر.
برگزاری یک مراسم غافلگیرکننده در آتش نشانی تهران بسیاری از آتش نشان ها را به وجد آورد و آنها بعد از روزهای سخت کاری بسیار زیاد، فرصت پیدا کردند که یک روز با نشاط را پشت سر بگذارند و به شادمانی بپردازند. این مراسم غافلگیرکننده مربوط به جشن تولد یکی از آتش نشان ها بود که چند روز پیش در روز تولد خود نتوانسته بود به منزلش مراجعه کند.
این جشن تولد غافلگیرکننده توسط همسر این آتش نشان به همراه بردار دوقلویش که او هم آتش نشان است و البته سایر همکاران این آتش نشان، ترتیب داده شده بود. این آتش نشان در روز تولدش در شیفت عملیاتی قرار داشت و ناچار بود در ماموریت های پیاپی شرکت کند و به همین دلیل در روز تولدش نتوانست در کنار خانواده اش حضور پیدا کند.
آتش نشان ها در طول زندگی خود با دشواری های زیادی مواجه هستند و علاوه بر خطرات مهمی که در طول ماموریت ها با آن مواجه می شوند، در زمان های بسیاری هم از خانه و خانواده شان دور هستند؛ به نحوی که آتش نشان ها حتی ممکن است در روز تولدشان نیز از خانواده دور باشند و به نجات جان مردم کمک کنند.
دیدگاه شما