رسیدگی به این پرونده از شامگاه شانزدهم فروردین ماه سال ۹۹ به دنبال وقوع درگیری دسته جمعی در منطقه اتابک آغاز شد.در این درگیری پسر ۲۵ ساله ای به نام احسان کشته شد. جسد وی در حالی با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد که شواهد نشان میداد وی در درگیری با دو برادر قصاب به نام های عرفان و ایمان جان سپرده است .
ساعتی بعد دو برادر بازداشت شدند و عرفان به قتل اعتراف کرد و به بازسازی صحنه جرم پرداخت .
وی در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد .
در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی درخواست قصاص را مطرح کردند .
پدر احسان گفت :همیشه وقتی قتلی رخ می دهد برای جلب رضایت چند نفر سفیر را مقابل خانه قربانی می فرستند تا شاید بتوانند رضایت بگیرند.اما دو برادر چند نفر را با چاقو و قمه مقابل خانه مان فرستاده بود تا رضایت ما را به زور بگیرند. همسرم مشکل قلبی دارد و این موضوع تاثیر بدی در روحیه او گذاشت .حتی من از آنها شکایت کردم که حالا با قرار وثیقه آزاد هستند . من و همسرم از خون پسرم گذشت نمی کنیم و برای عرفان قصاص میخواهیم .
سپس متهم ۳۳ ساله به دفاع پرداخت. وی گفت :من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. من و برادرم چند مغازه قصابی در خیابان اتابک داریم .آن شب همراه همسر و فرزندانم از مهمانی به خانه بر می گشتم که طبق عادت هر شب مقابل مغازه رفتم تا بدانم در مغازه چقدر گوشت داریم و صبح روز بعد برای سفارش گوشت تازه به کشتارگاه بروم .من به محض اینکه مقابل مغازه رسیدم احسان و دوستانش را دیدم که حالت طبیعی نداشتند. آنها عربده کشی می کردند و چون من و برادرم شباهت زیادی با هم داریم به محض روبه رو شدن با من به سمتم حمله ور شدند .برادرم مقابل مغازه بود که احسان همان موقع به سمت برادرم رفت و با او درگیر شد و برادرش به سمت من حمله کرد.آنها همگی قمه در دست داشتند که من و برادرم را زخمی کردند.
وی ادامه داد :چون قصاب هستم و گاهی اوقات بدون برنامه برای کشتن گوسفند به جایی دعوت میشوم همیشه کارد سلاخی همراه دارم .آن لحظه وقتی دیدم جان خودم و برادرم در خطر است چاقو کشیدم. اما قصد کشتن کسی را نداشتم .درگیری بالا گرفته و به پیاده رو کشیده شده بود .مقابل مغازه ما مقدار آشغال روی زمین ریخته بود که پای من و مقتول روی چوبی بزرگ رفت و هردو به زمین افتادیم. آن موقع چاقو ناخواسته ازپشت به سینه احسان فرو رفت .اما او خودش از روی زمین بلند شد و با دوستانش آنجا را ترک کرد. من و برادرم هم به خانه رفتیم و با اورژانس تماس گرفتیم تا مداوا شویم. اما چند ساعت بعد فهمیدیم احسان جان سپرده است .
این متهم گفت: باور کنید من قصد قتل نداشتم و اگر می دانستم ضربه کاری به سینه احسان خورده خودم او را به بیمارستان می رساندم. باور کنید احسان ناخواسته در آن درگیری کشته شد .
وی درباره ادعای پدر قربانی درباره حمله مردان قمه کش مقابل خانه شان برای جلب رضایت گفت :مقتول با اوباش محل در ارتباط بود و با چند نفر از آنها اختلاف داشت .من گمان می کنم چند نفر از اوباش محل مقابل خانه آنها رفته و عربده کشی کرده بودند. من و برادرم از کسی نخواسته بودیم تا برای جلب رضایت مقابل خانه آنها بروند.
سپس برادر وی نیز به اتهام شرکت در نزاع منجر به قتل به دفاع پرداخت .
وی گفت: قبول دارم در دعوا شرکت داشتم . اما من شروع کننده درگیری نبودم.احسان و دوستانش حال طبیعی نداشتند .آنها عربده کشی می کردند و می خواستند شیشه های مغازه را بشکنند که برادرم سر رسید و آنها با او درگیر شدند .
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده، عرفان را از قصاص معاف و وی را به خاطر قتل شبه عمد به پرداخت دیه و سه سال زندان محکوم کردند. برادر وی نیز به خاطر شرکت در درگیری منجر به قتل به زندان محکوم شد.
دیدگاه شما