به گزارش ایسنا، به نقل از روزنامه گاردین، تا چند هفته قبل واکاوی گذشته با توجه به اینکه رهبران سیاسی توجه خود را صرف تهدیدات معاصر نظیر همه گیری و ســالمت، وضعیت های اضطــراری مربوط به آب وهوا، شرکت های بزرگ تکنولوژی و رقابت ابرقدرت ها از جمله ظهور چین صرف کردند، بیشــتر حالتی تاریخی پیدا می کرد. به اصطالح »جنگ با تروریســم نیز اگر در ظاهر با کسب پیروزی همراه نبوده اما دست کم بیش از حد طول کشیده است. حتی این امکان مطرح شده که تروریســم افراطگر به حد یک پدیده موقت قابل مدیریت و عمدتــا محدود به آفریقا و برخی عوامل خودســر حاضر در مراکز خرید اروپایی رســیده اســت. به جایش پایان مفتضحانه ۲۰ سال حضور آمریکا در افغانستان عالوه بر این که به معنی مصادف شدن سالگرد حمالت یازده ســپتامبر با دومین امارت طالبان است بلکه جان دوباره ای به پدیده نگاه به گذشته بخشیده است. اگر این وضعیت قرار باشد یک قربانی زودهنگام داشته باشد آن مفهوم ملت ســازی و فامیل دور بی رمقش یعنی دکترین مسئولیت پذیری در قبال محافظت اســت. جاناتان پاول، رئیس دفتر سابق تونی بلر، نخست وزیر اســبق انگلیس گفت، او هنوز نمی داند آیا این مفهوم برای کوتاه مدت بوده یا یک نقطه عطف است که تاریخدان ها مورد بررســی قرار خواهند داد. جو بایدن، که مخالفت فراتر رفتن جنگ افغانســتان از اهداف محدود مقابله با تروریسم بوده، به وضوح مایل به گزینه دوم است. او اخیرا به آمریکایی ها گفت: این تصمیم درباره پایــان دادن به دوران اجرای عملیات هــای نظامی عمده به منظور بازسازی کشورهای دیگراســت. او با ادبیاتی مشابه با ادبیات دونالد ترامپ اظهار کرد، آمریکا زمانی که اســامه بن الدن به دروازه های جهنم فرستاده شده و کمپ های آموزشی افراطگران نابود شد، به منافع ملی حیاتی اش در افغانستان دست یافت. به طور خالصه اداره صادرات دموکراسی در ارتش آمریکا تعطیل می شود. امانوئل ماکرون رئیس جمهوری فرانســه نیز با استناد به وضعیت کشور مالی گفت که او هم دیگر عالقه ای به مفهوم کشورســازی ندارد. کنتراست این وضعیت با وضعیت ابتدای قرن جاری آشکار است. جورج دبلیو بوش قبل از ورود به کاخ سفید در مخالفت با مفهوم کشورسازی صحبت کرده و اظهار داشــته بود: فکر نمی کنم سربازان کشور ما الزم باشد برای آنچه کشورسازی خوانده می شود مورد استفاده قرار بگیرند. من فکر می کنم ســربازان ما الزم است برای جنگیدن در جنگ و پیروز شدن در آن مورد استفاده قرار بگیرند. در همین راستا او با تالش های بیل کلینتون رئیس جمهوری اســبق در سومالی، بوسنی، کوزوو و هاییتی و الزم به ذکر نیست که با تالش های ترومن در ژاپن و آلمان مخالفت کرد. حتی پس از حمله به طالبان در ســال ۲۰۰۱ دونالد رامســفلد وزیر دفاع اسبق صراحتا گفت که عالقه ای به برنامه ریزیبرای دوره بعد از جنگ نداشته و در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: فکر نمی کنم این مســئولیت برای ما باقی بماند که مشخص کنیم آن کشور باید چه نوع دولتی داشته باشد. طبق صحبت های کالین پاول، وزیر خارجه اسبق آمریکا، استراتژی مبتنی بر »بمباران کن و امیدوار باش« بود. اما بوش در اتوبیوگرافی خود نوشت: بعد از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ من نظرم عوض شد. افغانستان آخرین ماموریت کشورسازی-ملت سازی بود. سقوط کابل در سال ۲۰۰۱ ،انتصاب یک دولت تصویب شده از ســوی سازمان ملل، ورود نیروهای صلحبان سازمان مللی که تحت کنتــرل انگلیس و در ابتدا محدود به پایتخــت بودند، آمریکا را به تفکر به این کشــید که چطور این کشور را به نحوی بازسازی کند که در برابر تروریســم در آینده ایمن شود. بوش در آوریل ۲۰۰۲ در ســخنرانی در انستیتوی ویرجینیا میلیتری گفت: ما می دانیم صلح واقعی تنها زمانی حاصل می شود که ما به مردم افغانستان ابزارهای دستیابی به آرمانهای شان را بدهیم. صلح با کمک به افغانستان برای توسعه دولت با ثبات خودش به دست خواهد آمد. اواخر آن سال در استراتژی امنیت ملی آمریکا ذکر شــد که »اشاعه دموکراسی یک منفعت ملی حیاتی برای آمریکا« است. سال ۲۰۰۵ پنتاگون حکم ۰۵.۳۰۰۰ Directive را منتشر کرده و گفت »عملیات های ایجاد ثبات« یک ماموریت محوری ارتش است. در سال ۲۰۰۶ در دفتر چه راهنمای مخصوص نیروی زمینی و تفنگداران دریایی ارتش آمریکا ذکر شد که: ســربازان و تفنگداران دریایی انتظار می رود که کشور ساز و جنگنده باشند. جامعه بین المللی در دوره جهانی ســازی مجوز و حتی وظیفه داشت که در قبال موارد نســل کشــی یا جنایات جنگی مداخله کند. اما با خروج از افغانستان واکنش معکوس به این روند که از قبل به جریان افتاده بود تشــدید شــد. حامیان مداخله لیبرال دریافتند که جریان فکری در آمریکا و یا شــاید تا حدی کمتر در اروپا با ســرعت دارد از آن ها فاصله می گیرد. تشــکیالت سیاست خارجی قدیمی تقریبا در وضعیت محاصره واقع شــده و مورد حمله یک ائتالف نادر از حامیان مفهوم »اول آمریکا«، دموکرات های دوران اوباما و مترقی ها قرار گرفت. هربرت مک مستر، مشاور امنیتی دولت دونالد ترامپ با عصبانیت این وضعیت را به عنوان مقطعی توصیف کرد که در آن »نئو انزواطلب های راستگرا با چپگرایان حامی بیزاری از خود مالقات می کنند.« استدالل شده که اگر حمایت از دولت افغانستان می تواند بعد از دو دهه کمک و مشــاوره در عرض یک ماه تبخیر شود، مطمئنا زمان آن رسیده که آخریــن میخ به تابوت این تفکر که جهان را می توان با تصویر آمریکا بازســازی کرد زد. دریادار بازنشسته مایکل مولن، مقام نظامی ارشد دولت هــای بوش و اوباما قویا از مفهوم کشورســازی حمایت کرد اما تبدیل به اولین چهره نظامی ارشــدی که اشتباه را پذیرفت، شد. او گفت: ما باید ســربازانمان را یک دهه قبل و بالفاصله بعد از کشــته شدن اســامه بن الدن بیرون می کشیدیم. حق با بایدن بود. حاال در کنگره آمریکا تقاضاها برای برگزاری جلسات استماع به منظور بررسی این کــه چرا باقی ماندن برای ۲۰ ســال در یک جنگ غیرقابل برد آســان تر از خروج از آن تشــخیص داده شد، باال گرفته است. مجددا اسناد موســوم به اوراق افغانستان، سری مطالبی که واشنگتن پست در دســامبر ۲۰۱۹ منتشر و در آن ها دروغگویی تشکیالت نظامی و سیاســی آمریکا به کنگره درباره پیشرفت میدانی وعدم باور آن ها به پیروزی احتمالی در این ماموریت برمال شد، مورد توجه قرار گرفته اند. برخی منتقدان تشــکیالت سیاست خارجی ادعا می کنند در میان مفسران حوزه سیاست خارجی و دنیای اندیشکده ها از جمله مرکز روابط خارجی، اندیشکده بروکینگز و انستیتوی آمریکن اینترپرایز یک وضعیت حمایت از جنگ وجود دارد. مت داس، مشــاور ارشد سیاســت خارجی برنی سندرز گفت: اگر ما هیچ چیز از یک هفته گذشــته یاد نگرفته باشــیم دســت کم یاد گرفتیم که رسانه های برگزیده مــا چقدر عمیقا متعهــد به پروژه امپریالیســتی آمریکا هســتند. استفن والت، استاد دانشــکده هاروارد کندی و نویسنده نخبگان دربــاره« The Hell of Good Intentions« کتــاب سیاست خارجی آمریکا صحبت »صاحبنظران وامانده، جنگ طلبان آشــتی ناپذیر و رقبای فرصت طلب مبنی بر این که حاال پذیرفتن شکســت در افغانســتان اعتبار آمریکا را در هم شکسته« محکوم کــرد. او گفت: آن ها اشــتباه می کنند. پایــان دادن به یک جنگ غیرقابل برد اصــال گویای تمایل یک ابرقدرت برای جنگیدن برای ماموریت های حیاتی تر نیست. بسیاری از اجرای یک اصالح کلی تر در مسیر حرکت حمایت می کنند. بن رودس، معاون مشاور امنیت ملی دولت اســبق اوباما پیشتاز این حمایت بوده است. او در فارین افرز نوشــت که می توان اســتدالل کرد، لیبی، عراق، افغانستان و سومالی بدون مداخله آمریکا وضعیت بهتری داشتند. او اضافه کرد که سیاســت های آمریکا بعد از ۱۱ ســپتامبر به سبب کشورهای مســتبدی نظیر عربستان و مصر تغییر وضعیت پیدا کردند. آمریکا اغلب با سوءاســتفاده از قدرتش در جاسوســی و بازداشــت باعث صادرات سرکوبگری شد نه صادرات دموکراسی.
دیدگاه شما