۴۳ سال پیش در چنین روز و ساعتی امام خمینی پس از سالها تبعید به ایران بازگشت، یعنی در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ ساعت ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه صبح
در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ ، پرشکوه ترین استقبال تاریخی رقم خورد، بعد از اینکه هواپیمای ایرفرانس در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست و امام خمینی آرام از پله های هواپیما پایین آمد.
اوایل بهمن ۵۷ بود که خبر تصمیم امام برای بازگشت به کشور منتشر شد. مردم و دوستان امام نگران جان ایشان بودند چرا که هنوز دولت دست نشانده شاه سرِ پا و حکومت نظامی برقرار بود.
از این رو دوستان امام نیز توصیه به تعویق سفر تا تأمین شرایط داشتند. از سوی دیگر حضور امام در این شرایط در جمع میلیون ها مردم به پاخاسته از دید امریکا به معنای پایان حتمی کار رژیم شاه بود.
اقدامات فراوانی از تهدید به انفجار هواپیما گرفته تا وقوع کودتای نظامی برای تعویق سفر ایشان صورت گرفت. در جایی گفته شده حتی رئیس جمهور فرانسه واسطه شد؛ اما امام خمینی تصمیم خویش را گرفته و طی پیام هایی به مردم ایران گفته بود می خواهد در این روزهای سرنوشت ساز و خطیر در کنار مردمش باشد.
دولت بختیار با هماهنگی ژنرال هایزر فرودگاه های کشور را به روی پروازهای خارجی بست. جمعیتی انبوه از سراسر کشور به سوی تهران سرازیر شدند و در تظاهرات میلیونها تن از مردم تهران شرکت کرده و خواستار باز شدن فرودگاه ها بودند.
جمعی از روحانیون و شخصیت های سیاسی در مسجد دانشگاه تهران تا باز شدن فرودگاه دست به تحصن زدند. دولت بختیار پس از چند روز، تاب مقاومت نیاورد و ناگزیر از پذیرفتن خواست ملت شد.
امام خمینی بامداد ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از حدود چهارده سال دوری از وطن وارد کشور شد
استقبال بی سابقه مردم ایران چنان عظیم و غیرقابل انکار بود که خبرگزاریهای غربی نیز ناگزیر از اعتراف شده و مستقبلین را چهار تا شش میلیون نفر برآورد کردند.
سیل جمعیت از فرودگاه به سوی بهشت زهرا (س)، مزار شهیدان انقلاب اسلامی، روانه شد تا سخنان تاریخی امام را بشنود. در همین نطق بود که امام خمینی تعیین دولت با پشتیبانی مردم را اعلام کردند.
حاشیه های روزی که امام آمد . . .
حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشکر از آنها خداحافظی کردند.
امام آمد
درحالی که همه نگران بودند امام در کف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند
ایشان پس از اقامه نماز در کف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند، این در حالی بود که همه علاقمندان، دوستداران و نزدیکان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فرودگاه تهران، نگران کرده بود.
با ورود امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» فرودگاه را به لرزه در آورد
در هواپیما جمعی از همراهان و خبرنگاران امام را همراهی می کردند، حوالی ساعت ساعت ۹ روز دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، امام در میان حلقه گروه منتخب استقبال کنندگان از پله های هواپیما فرود آمدند.
با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. استقبال کنندگان با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشکهای مشتاقان را بر گونههایشان جاری کردند.
ناشنیدههای تیم حفاظت امام از فرودگاه تا بهشت زهرا
حاج «اکبر براتی» مبارز قدیمی و راوی روزهای انقلاب است. او روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ مسئول تیم حفاظت امام (ره) از فرودگاه مهرآباد تا بهشت زهرا (س) بوده و روایتی دستاول و شنیدنی دارد از آن روز بزرگ تاریخ.
براتی میگوید: آن روز شایع شده بود که ساواک قصد ربایش امام (ره) را دارد و کار حفاظت سختتر شده بود؛ «یکی از مسئولان بلندپایه هواپیمایی کشور از طریق شهید عراقی با انقلاب اعلام همبستگی کرده بود و ما توانستیم زودتر به فرودگاه برویم. همینطوری هم تأمین امنیت و سلامت حضرت امام خمینی (ره) و حاضران در مراسم استقبال، مسئولیتی سنگین بود ولی آن روز شایع شده بود که ممکن است ساواک بخواهد امام (ره) را از فرودگاه برباید.
از ۷ صبح در فرودگاه بودیم و همه جا را بررسی کردیم. بعد خبردار شدیم که راهروهای زیرزمینی که محل استقرار تأسیسات فرودگاه بودند به ترمینال یک راه دارند. این راهروها بزرگ بودند و یک خودرو جیپ میتوانست راحت داخل آنها حرکت کند. همه راهروها را بررسی کردیم و سر تقاطعهایی که به ترمینال یک میرسید افرادی از تیم حفاظت مستقر شدند. تا حدود ساعت ۹ فرودگاه برای استقبال از امام (ره) آماده شده بود . »
وقتی هواپیمای حامل امام (ره) در باند نشست و ایشان به سالن فرودگاه رسیدند محمد اصفهانی آیاتی از قرآن کریم را تلاوت کرد و بعد امام (ره) حدود یک ربع برای حاضران و خبرنگاران صحبت کردند. یادم است که در بخشی از سخنانشان اشاره کردند که پهلویها آنقدر ویرانی به بار آوردهاند که ما اگر ۲۰ سال هم فقط کار کنیم و بسازیم این ویرانیها جبران نمیشود.
روی پلههایی که سالن خبرنگاران را از بالکن محل استقرار همراهان امام (ره) جدا میکرد نیرو گذاشته بودیم و برای حفاظت از امام (ره) اجازه تردد محدود شده بود. کسی هم مخالفتی نداشت جز آقای بنیصدر که میخواست برود پیش امام (ره) و اجازه ندادیم و مدام میگفت من باید بروم پیش امام (ره) چون مشاور ارشد امام (ره) هستم یا مشاور ویژه امام (ره) هستم و از این حرفها. خلاصه به وی تذکر جدی دادم که اگر بینظمی کند برخورد دیگری خواهم داشت. »
آن روز گروه حفاظت امام (ره) در ۸ خودرو مستقر بودند و هنگامی که از فرودگاه خارج شدند در میان سیل جمعیت ماجرایی پیش آمد که حاج اکبر چنین روایت میکند: «خودرو بلیزر را که آقای رفیقدوست رانندهاش بود از قبل میخواستیم ضدگلوله کنیم که چنین امکانی مهیا نشد. در نهایت فقط یک شیشه ضدگلوله تهیه شد که بین صندلیهای جلو و عقب گذاشتیم.
وقتی امام (ره) روی صندلی عقب سوار شدند، پرسیدند این چیست و گفتیم شیشه ضدگلوله است. بعد امام (ره) گفت احتیاجی به این کارها نیست و هیچ اتفاقی نمیافتد و پیاده شدند و روی صندلی جلو نشستند. همین آرامش و اطمینان امام (ره) به ما قوت قلب داد. بعد به سمت خروجی فرودگاه حرکت کردیم و وارد خیابانی شدیم که به سمت جاده مخصوص میرود و در مسیر، یک پیچ را که گذراندیم ناگهان دیدیم جمعیت عظیمی روبرویمان منتظر امام (ره) هستند.
امام آمد
آن جمعیت انبوه به سمت خوروهای حامل امام (ره) و خودروهای حفاظت آمدند و اتفاق عجیبی افتاد که هیچگاه یادم نمیرود؛ خودرو ما از جا کنده شد و واقعا انگار سیل آن را با خود میبرد. در واقع خودروها کاملا در میان جمعیت غرق شده بودند و فقط خودرو حامل امام (ره) که بلندتر بود گاهی در میان انبوه جمعیت دیده میشد. »
در میان ازدحام جمعیت خودرو حامل امام (ره) نیز بالاخره موتور سوزاند، دود بلند کرد و از حرکت ایستاد. البته از طریق هماهنگی شهید عراقی با گروهی در نیروی هوایی که با انقلاب اعلام همبستگی کرده بودند مأموریت تکمیل شد و امام (ره) به جایگاه سخنرانی در بهشت زهرا (س) رسیدند. بعد هم آن سخنان تاریخی و آن صحنهها که دیدیم و تکلیف پهلویها و طرفدارانشان و دولت نامشروعی که باقی گذاشته بودند پس از خودشان، همانجا روشن شد؛ خلع شدند توسط امام (ره) در پیشگاه مردم ایران و در محضر شهدای انقلاب.
منبع : تسنیم
دیدگاه شما