میترا و ملیکا صالحیان پور چند دقیقه ای زیر سایبان بستنی فروش کنار ساختمان متروپل آبادان ایستادند تا مادرشان از داروخانه روبروی بستنی فروشی داروهایشان را بگیرد و با هم به خانه برگردند.
فاطمه خلفی زاده، زن عموی دخترها هم کنار آنها بود.دخترها فکر می کردند تنها چند دقیقه منتظر خواهند بود و چشم به راه مادر ایستادند.اما مادر فکرش را نمی کرد که خودش تا آخر عمر چشم به راه دردانه هایش بماند و آوار مرگ در متروپل دخترهایش را از او بگیرد و این یعنی تعریف عینی از فاجعه و مصیبت.
یکی از بستگان مادر میترا و ملیکا در مورد این حادثه به خبرنگار رکنا می گوید:«آن روز مادر ملیکا و میترا به همراه زن عموی آنها نزد پزشک رفته بودند. بعد مادرشان برای گرفتن داروها وارد داروخانه شد که بچه ها به همراه فاطمه کنار متروپل زیر سایبان بستنی فروشی ایستادند که ناگهان ساختان روی سرشان آوار شد. ملیکا 16 ساله و میترا 11 ساله بود.زن عمویشان هم 32 سال داشت.با تلاش هایی که انجام دادیم توانستیم خودمان پیکر ملیکا را از زیر آوار بیرون بیاوریم.اما اجساد میترا و فاطمه هنوز پیدا نشده است.»
این فرد در ادامه گفت:«فاطمه خلفی زاده یک پسر 4 ماهه و دو دختر 12و 8 ساله دارد.او به همراه همسر و فرزندانش ساکن سربندر هستند. سالی یک بار هم به آبادان نمی آمدند. فقط برای مراجعه به پزشک به آبادان آمده بود که این مصیبت بر سر خانواده آمد.»
خانواده های حادثه دیده را درک کنید
این فرد در ادامه می گوید:«در این روزها شاهد زحمات نیروهای امدادی و مردمی بودیم.اما تقاضا داریم برای تسکین درد خانواده های حادثه دیده به آنها اطمینان دهند که ساختمان های اطراف تخریب نمی شود.
نگرانی خانواده ها از این است که اجساد عزیزانشان شناسایی نشود.علاوه بر این تقاضا داریم برخورد صبورانه تر ملایم تری با خانواده هایی که عزیزشان مفقود شده ، انجام شود.
پدر ملیکا و میترا خیلی بیقرار است.هر بار کمی از محدوده حادثه او را دور می کنیم و بعد می خواهد باز به این منطقه نزدیک شود، مانع او می شوند. بهتر است برای این خانواده ها هم مثل امدادگران کارت تردد تهیه شود.»
منبع : رکنا
دیدگاه شما